به مناسبت هفته نیروی انتظامی(5)/معرفی استواردوم ژاندارمری
برادر عزیز عزت الله میدانم مرگ برادر مشکل است ولی این افتخار برای شماست که برادرت در راه خدا کشته شد، هیچگونه ناراحت نباش و تحمل کن، چون اسلام در خطر است و باید هر چه زودتر پیش برویم و از اسلام دفاع کنیم امیدوارم که همیشه در خط امام باقی بمانی و از هیچگونه فداکاری و جانبازی در راه اسلام و کشور عزیز دریغ ننمائید.

نوید شاهد گلستان؛ شهید امرالله آقایان / يکم فروردين 1339 ، در روستاي زردوان از توابع شهرستان دامغان به دنيا آمد. پدرش نصرت الله، كشاورز بود و مادرش عاليه نام داشت. تا پايان دوره متوسطه در رشته اقتصاد درس خواند و ديپلم گرفت. به عنوان پاسبان شهرباني در جبهه حضور يافت. هجدهم بهمن 1359 ، با سمت تك تيرانداز در سوسنگرد بر اثر انفجار مواد منفجره و آسيب مغزي به شهادت رسيد. پیکر او را در گلزار شهداي امامزاده ابراهيم روستاي النگ تابعه شهرستان كردكوي به خاك سپردند.

بب

فرازی از وصیت نامه استوار دوم نیروی انتظامی شهید امرالله آقایان

بسم رب الشهداء والصدقین

ما فرزندان به پا خواسته ایران میرویم تا رژیم کفر و حکومتهای باطل را سرنگون و حکومت و حکومت عدل الهی را بر رهبری امام زمان(عج) در سراسر جهان گسترده و پرچم توحید را در تمامی نقاط دنیا برافراشته سازیم. من در این لحظات آخر عمرم مصلحت بر آن دیدم که چند کلمه که به خاطرم می آید وصیت کنم تا بعد از من یادگاری بماند. چون مادر این جامعه کاری نکردیم که به سود مردم باشد، شاید این گفته های ناچیز ما در کسی اثر گذارد.

سخنی با امت؛ ای امت شهید پرور و قهرمان ایران به یاد خدا باشید و از امام امت خمینی بت شکن پیروی کامل نمائید. از تعرفه و جدائی بپرهیزید و به گفته امام، وحدت کلمه را حفظ کنید که رمز پیروزی در کلمه است.

بب

سخنی با پدر بزرگوارم؛ پدر بزرگوارم از تو پوزش میطلبم که نتوانستم این همه زحمت ها که برایم کشیدی جبران نمایم ولی خدا را شکر کن که بفرمایشات امام حسین(ع) لبیک گفتی و فرزندت را به یاری او فرستادی تا از دین اسلام و قرآن در سرزمین خود دفاع کند و آرزو دارم که بتوانی برادرانم را بهتر از من تربیت کنی و آنها را مثل ابراهیم خلیل الله در راه خدا قربانی کنی، ذره ای ناراحت و نگران نباش چون نگرانی تو باعث ناراحتی روح من می شود.

سخنی با مادرم؛ مادر مهربانم میدانم برای شما مشکل است چون با اینهمه رنج و بدبختی فرزندی بزرگ کنی و در سن جوانی که هنوز از او بهره ای ندیده ای از دست برود ولی مادر، مبادا تو ناراحت شوی چون منهم مثل تمام رزمندگان دیگر در راه اسلام و قرآن و وطن کشته شدم.

بب

سخنی با برادرام؛ برادر عزیز عزت الله میدانم مرگ برادر مشکل است ولی این افتخار برای شماست که برادرت در راه خدا کشته شد، هیچگونه ناراحت نباش و تحمل کن، چون اسلام در خطر است و باید هر چه زودتر پیش برویم و از اسلام دفاع کنیم امیدوارم که همیشه در خط امام باقی بمانی و از هیچگونه فداکاری و جانبازی در راه اسلام و کشور عزیز دریغ ننمائید.

سخنی با خواهرانم؛ خواهران دلسوز، امیدواری من این است که شما همچون زینب و کلثوم صدای حق طلبانه ما را به گوش جهانیان برسانید و کاخ ستمگران را بلزره در آورید.

سخنی با برادرانم حبیب الله و عبدالله؛ و شما ای برادران خردسال من امیدوارم که طوری در جامعه تربیت بیایید که محرومین دنیا از شما راضی و خائنین و مستکبران از دید شما در امان نباشید.

منبع: پرونده فرهنگی شهدا/ اداره هنری، اسناد و انتشارات استان گلستان


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده