... در آخرین دیداری که با شهید مجید داشتم در تاریخ پانزدهم شهریور 1365 بود که در مرخصی پایان دوره 3 ماهه آموزشی بود، مجید از اینکه به خدمت مقدس سربازی اعزام شده بود خیلی خوشحال بود و افتخار میکرد...

نوید شاهد گلستان؛ شهید عبدالمجید یلقی/ دوم دی 1345، در روستای قارقی از توابع شهرستان بندرترکمن به دنیا آمد. پدرش حاجی ، آهنگر بود و مادرش اغول تاج نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. پانزدهم آبان 1365، با سمت تک تیرانداز در قلاویزان توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. پیکر وی در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپردند.

روایتی از آخرین دیدار به نقل از دوست شهید« عبدالمجید یلقی»

عبدالکریم دوردی نژاد کر که یکی از دوستان نزدیک شهید عبدالمجید یلقی روایتی از شهید آنچه در پرونده فرهنگی شهید در بنیاد شهید درج شده است در ادامه می خوانید؛

با درود فراوان به روان پاک شهیدان و با سلام به رهبر کبیر انقلاب،انقلاب اسلامی ایران

احتراما اینجانب عبدالکریم دوردی نژاد کر که یکی از دوستان نزدیک شهید عبدالمجید یلقی میباشم.و در آخرین دیداری که با شهید مجید داشتم در تاریخ پانزدهم شهریور 1365 بود که در مرخصی پایان دوره 3 ماهه آموزشی بود، مجید از اینکه به خدمت مقدس سربازی اعزام شده بود خیلی خوشحال بود و افتخار میکرد و میگفت که من به عنوان سرباز پر افتخار برای دفاع از میهن اسلامی و به عنوان دفاع از ناموس وطن و به عنوان محافظ وطن اسلامی در جلوی استکباران جهانی افتخار میکرد.

 همیشه هم پیش من از آموزش 3ماهه تعریف میکرد و میگفت دوست گرامی ان شالله اینبار که میرویم و تقسیم شدیم حتما ما را منطقه میبرند و در آن موقع انسان چقدر روحیه میگیرد که اسلحه بدست گرفته و با ایمان قوی با صدامیان بجنگد تا صدامیان را سر به نیست کند و به عاشق حسینی به کربلا برسد و اگر از اخلاق آن موقع غیر از او تعریف کنم هیچ موقع با کسی بد رفتاری نمیکرد و همیشه و همه احوال خوش اخلاق بود و مهربان.

و یکی از حرفهای همیشه مجید خواندن 5 وقت نماز است میگفت که دوست گرامی اگر ایمان یک فرد قوی باشد به عنوان یک اسلحه میتوان استفاده کرد و مجید جان موقعی که هم به خدمت مقدس سربازی اعزام شده بود همیشه یاد شهیدان و آرزوی شهید شدن را داشت و درست یادم هست که دیدم به من میگفت دوست عزیزم اگر کار شدنی باشد و من به درجه شهادت نایل آید.

هیچ گاه برای من گریه نکنید بلکه برای من افتخار کنید که در راه آرمان انقلاب اسلامی ایران جانم را فدا کردم و همیشه هم میگفت که دوست عزیز که تنها خواهش من از شما به عنوان دوست حقیرت این است که راه شهیدان را ادامه دهید و نگذارید که این دشمن متجاوزین وارد خاک کشورمان شوند و میگفت کسی که در راه خدا و در راه انقلاب اسلامی ایران جانش را فدا کند شهید شد آن مرد همیشه زنده است و هیچ گاه کشته نمیشود بلکه زنده تر میشود و یعنی از این جهان به جهان برتر چون بهشت میرود و خداوند متعال هم همیشه با شهیدان است.

نکاتی چند درباره وضع مادی خانواده شهید: شهید در سال 1345در خانواده متوسط به دنیا آمد موقعی که شهید یلقی به سن هفت سالگی رسید پدرش با آنکه در آمدی نداشت او را روانه مدارس کرد شهید دوره دبستان را به سختی گذراند و موقعی که به دوره راهنمایی پا گذاشت با اینکه کم سن و سال بود چون وضع پدرش را درک میکرد نزدیک خانه شان جوشکاری باز کرد و با این کار وضع زندگی خانه شان را میچرخاند پدر شهید که نه زمین داشت تا کاشت و برداشت کند و نه پولی داشت و وضع زندگی اش را بهتر بچرخاند بلکه او کارگری بیش نیست ولی شهید یلقی بود که دست پدرش را گرفته بود که هم وضع خانواده را دست بگیرد و هم اینکه دوره راهنمایی را به انجام رسانده بود.

منبع: پرونده فرهنگی شهدا/ اداره هنری، اسناد و انتشارات استان گلستان

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده