روز تشييع جنازه رفتم داخل قبر. هيچكس ديگري نبود، سرم را بردم نزديک صورت علی اکبر. گفتم: خدايا، شنيده ام علي اكبر(ع) امام حسين(ع) داماد بوده و در روايتي آمده كه فرزند هم داشته است...

کرامات شهیدان؛ (105)ناگهان فضای قبر نورانی شد



نوید شاهد:

روز تشييع جنازه رفتم داخل قبر. هيچكس ديگري نبود، سرم را بردم نزديک صورت علی اکبر. گفتم: خدايا، شنيده ام علي اكبر(ع) امام حسين(ع) داماد بوده و در روايتي آمده كه فرزند هم داشته است. به هر حال خداوند را قسم دادم به حضرت علي اكبر(ع) جوان امام حسين(ع) و گفتم: خدايا، چشمان علي اكبر من در شب دامادي اش خيلي زيبا بود. دوست دارم آن چشمان را يک بار ديگر براي آخرين بار ببينم.
در همين حال و هوا بودم كه ناگهان ديدم فضاي داخل قبر روشن و نوراني شد، انگارآنجا دقيقاً آئينه كاري شده بود.
چشمان علي اكبر من باز شد، با همان زيبايي كه در شب دامادي بود. در حال خودم نبودم و خدا را شكر كردم كه آخرين خواسته ام را برآورده كرده است.
آرام از داخل قبر بيرون آمدم، بدون اينكه به كسي حرفي بزنم به گوشه اي رفتم، هيچكس نفهميد برای من در داخل قبر چه اتفاقي افتاد. اين عكس هايي هم كه از علي اکبر در قبر گرفته شده، بعد از بيرون آمدن من بوده است كه چشمان او در حال بسته شدن بود. اين ماجرا را تا چند سال پيش كسي نمي دانست.
علی اکبر صادقی که پیک فرماندهی لشکر 27 محمد رسول الله بود. در 14 فروردین سال 1341 متولد ودر 9 خرداد 1376 به درجه رفیع شهادت نائل شد.

در همین زمینه بخوانید:



راوی: مادر شهيد علی اکبر صادقی
منبع: لحظه های آسمانی کرامات شهیدان( جلد چهارم) غلامعلی رجایی1389
نشر: شاهد
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده