خاطراتی از شهید تاج محمد شیرمحمدلی/
من حتی قبل از اینکه بخواهم به جبهه بیایم با خانواده خود خداحافظی کردم. و به آنها گفتم: پدر و مادر جان من حتما شهید می شوم. منتظر برگشت من نمانید.
به گزارش نوید شاهد گلستان: «شهید تاج محمد شیرمحمدلی»، یکم فروردین 1340، درشهرستان آق قلا به دنیا آمد. پدرش «صفر» و مادرش «گل بی بی»، نام داشت. در حد خواندن و نوشتن سواد آموخت. نجار بود. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. هجدهم دی1362، در مریوان هنگام درگیری با نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای شهرستان زادگاهش قرار دارد.
خاطراتی از شهید تاج محمد شیرمحمدلی/ خبر از شهادت خود داشت

مادر شهید نقل می کند؛
فرار از سربازی
 یکی از همرزمان شهید می گفت: من و شهید با هم یک جا خدمت می کردیم. یک روز به او پیشنهاد دادم که بیا از سربازی فرار کنیم. من تنهایی می ترسم. «شهید تاج محمد»، با ناراحتی رو به من کرد و گفت: من اصلا این کار را نمی کنم. چون با میل خودم به جبهه آمدم. من می خواهم به وطن خودم خدمت کنم و دین خود را به وطنم انجام دهم. سرنوشت هرچی بخواهد همان می شود. من حتی قبل از اینکه بخواهم به جبهه بیایم با خانواده خود خداحافظی کردم. و به آنها گفتم: پدر و مادر جان من حتما شهید می شوم. منتظر برگشت من نمانید. 

هم خدمتی اش می گفت: شهید خیلی خوش اخلاق و شوخ مزاج بود. با این همه من از شهید خداحافظی کردم و فرار کردم. سال بعد وقتی باز به خدمت بازگشتم به من گفتند: همان روز که شما فرار کردید «تاج محمد»، شهید شد. من خیلی گریه کردم و افسوس خوردم که چرا من پیش او نماندم. بعد از آن هشت سال خدمت کردم. هیچ اتفاقی برای من پیش نیامد. او می دانست همان روز شهید می شود چون خیلی احساس غرور و شادی می کرد. خیلی به خودش می بالید. 

مادر شهید نقل می کند؛ تاج محمد قبل از رفتن به جبهه به من گفت: مادر جان من شهید می شوم. اگر شهید نشدم، بعد از این که از خدمت برگشتم تو را یاری می کنم و از تو مراقبت می کنم. و اگر خدا خواست و شهید شدم به آرزوی خودم می رسم و شما را شفاعت می کنم. مادر جان تو اصلا نگران من نباش و برایم دعا کن.  
منبع: معاونت فرهنگي و آموزشي بنياد شهيد گلستان/ پرونده فرهنگي شهدا
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده