سال روز شهادت
من خود این راه را انتخاب کرده ام و مرگ با شرافت را بر زندگی باخفت ترجیح می دهم . به امام امت خمینی کبیر بگویید: که ما به فرمان شما لبیک گفته و جان خود را در راه اسلام قربانی می کنیم.
به گزارش نوید شاهد گلستان:  «شهید عبدالرحیم مهینی»، بیست و دوم مهر 1327، در شهرستان گرگان دیده به جهان گشود. پدرش «حبیب اله» و مادرش«فاطمه» نام داشت. تا پایان دوره متوسطه در رشته برق درس خواند و دیپلم گرفت. کارمند اداره برق بود. سال 1352،  ازدواج کرد و صاحب دو پسر و دو دختر شد. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. هجدهم دی 1359،  با سمت تک تیرانداز در کرخه بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید. مزار وی در گلزار شهدای امامزاده عبداله زادگاهش واقع است.
 

در جبهه معجزات خدا را می بینم/ تا پیروزی به نبرد خود ادامه می دهم.
او دومین فرزند خانواده ای در حد متوسط بود که از نظر معنوی در سطح بالایی قرار داشتند. بدین طریق او دوران طفولیت خود را  در جمع گرم و صمیمی خانواده سپری کرد و رشد یافت. دوران تحصیل ابتدایی را در دبستان بیست و پنج شهریور با موفقیت به اتمام رساند. بعد از گذراندن دوران راهنمایی به دلیل مرگ پدر و پذیرفتن مسولیت خانواده او مجبور شد علی رغم میل باطنی اش ترک تحصیل کند.و تا سال دوم بیشتر نتواند تحصیل کند. و مابقی تحصیل خود را به صورت شبانه ادامه داد. 
 
پدر و مادر به گونه ای او را تربیت کرده بودند که از همان دوران طفولیت بسیار کوشا و خودکفا بود. در انجام کارها احساس مسولیت بالایی داشت. او بسار مقید به اجرای احکام اسلام و واجبات شرعی بود به طوری که نماز اول او هیچ گاه ترک نشد. حتی بیشتر اوقات فراغتش را در مسجد محل کار می گذراند و به تلاوت قرآن و مطالعه کتاب های مذهبی می پرداخت. 

وی یکی از کسانی بود که همواره در عزاداری ها و زنجیر زنی ها حضوری ثابت داشت. او از نظر اخلاقی فردی بسیار متین و آرام و مشهور به اخلاق و صفات نیکو و از لحاظ روابط اجتماعی نیز بسیار مردم وار  بود. 

او اداره یک خانواده دوازده نفره را متقبل شده بود بعد از اخذ مدرک دیپلم در رشته برق در اداره برق بندر ترکمن مشغول به کار شد. بنا به فرمایشات مادر گرامی ایشان، شهید برای اداره خانواده زحمات زیادی را می کشید. 

او نقش پدر را برای خانواده ایفا می کرد. او آنقدر به فکر خانواده بود که زمان اعزام به خدمت سربازی برای اینکه کارش را از دست ندهد برادرش را به جای خود گذاشت و پس از اتمام خدمت سربازی دوباره در اداره برق مشغول به کار شد سپس در سال 1352، ازدواج کرد.

همسر ایشان خانم طیبه شاهینی در مورد نحوه آشنایی شان می گوید: چون منزل مادری شهید عبدالرحیم کوچک بود ایشان جدا زندگی می کردند و خانه ای را نزدیک خانه مادری ما اجاره کرده بودند. ما به این صورت با هم آشنا شدیم و به خاطر صداقت و خصلت های نیکی که داشت من پیشنهاد ازدواج ایشان را قبول کردم. ثمره ازدواج ما چهار فرزند دو دختر و دو پسر است.

 ایشان به حجاب خیلی اهمیت می دادند و همیشه می گفتند: زیبایی زن به چادرش است و به رعایت حجاب دخترانش تاکید زیادی داشت. او می گفت که باید رهرو راه حضرت زهرا «س»باشند. یکی دیگر از توصیه هایش در مورد غیبت بود که همه را به شدت از آن برحذر می داشت. ایشان از سال 1353، مخالف سر سخت شاه و رژیم پهلوی بود و با شرکت در تظاهرات و فعالیت هایی که در این زمینه داشت تنفر خود را از رژیم پهلوی بروز می داد. در درگیری های پنجم آذر و نوردهم بهمن نیز شرکت داشت. 

به خاطر دارم یک روز تلوزیون سخنرانی محمد رضا پهلوی را نشان می داد که ایشان رو به من کرد و گفت: این آدم چه جنایاتی که به مردم نکرده است او باید یک روز از مملکت ما برود . ما خود رهبری به اسم امام خمینی «ره»، داریم.

با پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی ایران ایشان باز هم به فعالیت های خود ادامه دادند و به فرمان رهبر کبیر ایران به عضویت بسیج در آمدند و همچنین در انجمن اسلامی اداره برق نیز حضوری فعال داشت. و معتقد بود که ما مدیون این انقلاب هستیم و باید تا پای جان خدمت کنیم. 

سرانجام ایشان  از طریق شرکت برق منطقه ای مازندران به صورت داوطلبانه به جبهه اعزام شدند.  او از روحیه بالایی برخوردار بود و یکی از سخنانش این بود که من در جبهه معجزات خدا را می بینم و شاد می باشم و تا پیروزی به نبرد خود ادامه می دهم. 

ما سربازان امام زمان «عج»، هستیم و باید بر علیه کفر مبارزه کنیم.  سرانجام ایشان در عملیاتی برای فتح کرخه کوه، بر اثر اصابت ترکش خمپاره دشمن بعثی عراق به سمت راست بدن شربت نوشین شهادت را سرکشید و جان به جان تسلیم شد. مرقد مطهر ایشان در گلزار شهدای امامزاده عبدالله می باشد. 

گزیده ای از وصیت ایشان:

براى من كسى حق گريه كردن را ندارد زيرا خود اين راه را انتخاب كرده ام و مرگ با شرافت را بر زندگى با خفت ترجيع داده ام . 

يادداشتى به امام امت، خمينى كبير بنويسيد و به او بگویید: از خانواده مهينى هم يك قربانى در راه اسلام داده شد و به فرمان شما لبيك گفته و سه فرزند خود را به جدت مى سپارم.
 
من خود این راه را انتخاب کرده ام و مرگ با شرافت را بر زندگی باخفت ترجیح می دهم . به امام امت خمینی کبیر بگویید که ما به فرمان شما لبیک گفته و جان خود را در راه اسلام قربانی می کنیم. 

منبع: معاونت فرهنگی و آموزشی بنیاد شهید گلستان/ پرونده فرهنگی شهدا
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده