به مناسبت سال روز شهادت
مادر هر روز به عادت همیشگی فرزند را جست و جو می کند .شاید فرزندش خود را میان کوچه سنجاقک ها قایم کرده باشد، اما هیچ خبری از بازی کودکانه نیست.

به گزارش نوید شاهد گلستان: «شهید امیر فرامرزی»،هفتم تیر 1339، در روستای قلی تپه از توابع شهرستان مینودشت به دنیا آمد.پدرش «علی اصغر»، کشاورز بود و مادرش «کشور»، نام داشت. تا پایان دوره متوسطه در رشته ریاضی درس خواند و دیپلم گرفت. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. هجدهم دی 1359، با سمت فرمانده دسته در ام الرصاص به شهادت رسید. تا کنون اثری از پیکرش به دست نیامده است.

زندگی نامه شهید جاوید الاثر «امیر امیر فرامرزی»

 دوران طفولیت را در محیطی آرام و سرشار از مهر و عطوفت سپری نمود. از همان کودکی علاقه زیادی به فراگیری احکام اسلامی و معارف قرآنی داشت، گویی عاشقی تشنه کام در اقیانوس بی انتهای معارف الهی بود. خانواده اش نام پدر بزرگش را که به دست ساواک شهید شده بود را بر روی او گذاشتند. تا او هم مانند پدربزرگش فردی انقلابی و مفید برای جامعه اش شود تا بتواند خون سرخ پدربزرگش را ادامه دهد و این چنین هم شد. شهید امیر پس از گذراندن دوران طفولیت وارد دبستان حضرت هاجر زادگاهش شد و با موفقیت تمام دوران دبستان و راهنمایی را با نمرات عالی به پایان رسانید. شهید امیر از هوش و ذکاوت بالایی نسبت به همنوعانش برخوردار بود. پس از آن برای ادامه تحصیل راهی مشهد مقدس گردید و دوران متوسطه را در مشهد آغاز نمود.

رفتن به مشهد شهید امیر مصادف با اوج گیری انقلابیون و رژیم شاهنشاهی بود. شهید پس از این که ساکن مشهد مقدس می شود به صفوف انقلابیون می پیوندد و در آنجا شروع به فعالیت های انقلابی از قبیل تظاهرات، نوشتن شعار بر روی در و دیوار و پخش نمودن اعلامیه می کنند.با اتمام دوران تحصیل شهید که مصادف با پیروزی انقلاب اسلامی بود او دوباره به زادگاه خود باز می گردد. 

 وقتی به منزل می رسد تصویر شاه ملعون را بر روی دیوار خانه می بیند. عکس را می گیرد و پاره می کند سپس عکس امام خمینی را به دیوار خانه می زند و به داخل کوچه  می رود و شعار می دهد. پدرش میگوید پسر جان این چه کاری است که تو می کنی؟ شهید امیر می گوید شاه را از ایران دارند بیرون می کنند و یک امامی دارد می آید که قرار است ایران را گلستان  کند.

شهید امیر از طریق بسیج و با شروع شدن جنگ تحمیلی و فرمان حضرت امام راهی جبهه های جنوب کشور می شود و در همان اوایل جنگ یعنی دی ماه 1359 در منطقه اندیمشک مفقود الاثر می شود و دیگر اثری از شهید امیر نمی یابند.

از آن به بعد بود که مادر هر روز چشم هایش را می بست و می دید که گمشده او پیدا شده است. چون به جایی نگاه می دوزد ناگاه تندیس خیالی فرزند را که کفن بر تن پوشیده از جلوی دیدگانش فرو میریزد.

مادر هر روز به عادت همیشگی فرزند را جست و جو می کند .شاید فرزندش خود را میان کوچه سنجاقک ها قایم کرده باشد، اما هیچ خبری از بازی کودکانه نیست...

« روحش شاد و یادش گرامی »  

منبع: معاونت فرهنگی و آموزشی بنیاد شهید گلستان/ پرونده فرهنگی شهدا

 

 


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده