خاطرات خود نوشت شهید «محمد علی حاج لو» منتشر شد؛
چهارشنبه, ۰۷ فروردين ۱۳۹۸ ساعت ۲۰:۲۶
روز عيد خاطرات از جبهه هاي حق عليه باطل روز عيد بود بچه های چادر ما که بیست و پنج نفر بودند هر کس هر چيزی داشت اوردند و سفره پهن کردند ميوه چند دونه، سال تحويل شد اول قران خواندند
خاطرات قبل از سال تحویل

به گزارش نوید شاهد شهرستان های استان تهران؛ شهید محمد علی حاج لو/ هفتم فروردین 1326، در شهرستان ساوه به دنیا آمد. پدرش اکبر و مادرش قمر نام داشت. تا دوم متوسطه درس خواند. کارگر شرکت بود. ازدواج کرد و صاحب چهار پسر و دو دختر شد. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. نهم اسفند 1364، در فاو عراق بر اثر اصابت ترکش به سر، شهید شد. مزار وی در بهشت زهرای شهرستان تهران واقع است.

خاطرات خود نوشت شهید «محمد علی حاج لو» را در ادامه می خوانید؛

خاطرات در جبهه هاي حق عليه باطل روز يکشنبه ساعت حرکت هفت صبح از پادگان حاج احمد متوسليان به دو کوهه سابق امديم توي راه ماشين ها را نگه ر داشتند بچه ها کاهو خريدند خوردند وبعد راه افتاديم ساعت دوازده و سی دقیقه رسيديم مقر ما پايگاه هوانيروز بود در حدود دوازده فروند هل کوپتل ود وهمان روز ساعت پنج فرمانده ی گروهان امد براي بچه ها سخنراني کرد بعد برادر رضا وفاييکه برادر من در عمليات چتر به نام حبيب وفای ما وبين فرمانده گروهان بود رفت ودوباره؟ شد شهيد شد خدا بيامورز درباره ي برادرش نوحه خواند بچه ها خيلي حال پيدا کردند وهمان شب نماز جماعت را با امامات حاج اقا بلوچي بر پا شد وشام کنسرو بود

با کمپوت ولي بیست و چهار ساعته مزدوران صدام مي کوبيدن بیست و سوم اسفند 1362 روز سه شنبه برادر مصطفي مابين فرمانده گردان بچه ها را حفظ کردند ودربارهي شهادت سخنراني کرد وصبح همان روز دو نفر امدند از بچه ها عکس 8نفره گرفتند وبعد از ان مصاحبه کردند و از خود من هم مصاحبه انجام دادند.

در تاريخ بیست و هفتم اسفند 1362 خاطرات از حبههه پادگان ساعت یازده بود هواپيماهای دشمن امدند تا امر خدا به چه کس اسيب نرسيد دوباره بعد از بیست دقیقه امدند خيليخيلي از پايين می امدند بالا سر پايگاه هوا نيروز دور زدند امدند بالا سر نيروي گردان حبيب اين مظاهر ابن قدر پايين بود که بچه ها دست تکان ئميدادند فکر مي کردند هواپيمای خودي بود ولی امدند از بالا سر ما رد شدند دو جا سمي شميايي ريختند معجزه ي خدا به هيچ کس اسيب نرسيد يک معجزه بود کور نبود ان چشم که اين معجزه را کتمان کند دوباره بعد از ظهر ساعت پنج امدند چند بار دور زدند ورفتند باز نتوانستند کاري بکنند واقعاً امدادهاي غرب است که به ما کمک ميکند .

روز عيد خاطرات از جبهه هاي حق عليه باطل روز عيد بود بچه های چادر ما که بیست و پنج نفر بودند هر کس هر چيزی داشت اوردند و سفره پهن کردند ميوه چند دونه، سال تحويل شد اول قران خواندند بعد از خواندنی قران حجت السلام حاج اقا صفوی پيام دادند بعد از ان حجت ال سلام بلوچی سخنراني کرد بعد از ان برادر رضايی فرمانده گردان سخنرانی کرد همه ی بچه ها گريه کردند بعد از ان همه همديگر را بوسيدن وشيرينی پخش کردند.

زياده عرضي ندارم قال رسول الله چهل هزار تولاتکثير في کلامکم قلبهم لراينمتماسمع اگر صحبت زياد نمي کرديد وقلب های شما چراگاه شيطان نبود به تحقيق انچه من ميبينم ديده وانچه را ميشنيدم شنيده.


منبع: مرکز اسناد اداره کل بنیاد شهید شهرستان های استان تهران

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده