گذری بر زندگی شهید احمد علیزاده،
اعتقاد بسیار شدیدی به رهبری پیامبر گونه امام (ره) داشتند به طوری که در وصیت نامه خود پیروی از او را واجب دانسته و لغزش از پیروی ولایت فقیه را تباهی محض دانسته اند.
سخن از بادی عشق نوشتن بسیار مشکل است.این شهید بزرگوار دوران کوتاه زندگی خود را عاشقانه سپری کرد.و عاشقانه به دیار معبودش شتافت و اکنون بر ما بسیار گران است که دوران زندگی روحانی و معنوی اورا با این افکار زنگار گرفته و به قلم بیاوریم ولی چاره ای چیست این بزرگوار باید به جامعه شناسانده شده تا الگوی افراد واقع شوند.  
لغزش از پیروی ولایت فقیه تباهی محض است 

دوران کودکی
شهید احمد علیزاده، در سال 1336 در خانواده ای متدین و مطهر در تهران دیده به جهان گشود. از بدو تولد مورد زبانزد اقوام و اطرافیان بود. تا اینکه بعد از مدتی به اتقاق خانواده به شهرستان بندر ترکمنمهاجرت کرد.
تحصیلات ابتدائی و راهنمائی خود را در شهرستان به پایان رسانده و جهت ادامه تحصیلات متوسطه در رشته مخابرات (باسیم) به تهران عزیمت و در خرداد ماه 1345، موفق به دریافت دیپلم فنی از هنرستان مخابرات تهران شد.
در طول این مدت ایشان علاوه بر تحصیلات علمی فعالیت های فراوانی را در جهت کسب معلومات مذهبی و دینی و فراگیری قرآن مجید انجام داد. بطوریکه به تعداد 100 الی 150 جلد کتب مذهبی در زمینه های مختلف تهی و مطلالعه کرد.
 این زمینه ای بود در جهت یک مبارزه چشمگیر با عالم درون و برون، مفاسد اجتماعی و مسائل و موارد پر زرق و برق دنیا.

از آنجایکه ایشان جوانی فعال و پر جوش بودند وسعی می کرد وجود خود را در همه ابعاد بسازند علاوه بر زمینه های علمی و مذهبی در زمینه ورزش نیز فعالیت زیادی داشتند. این شهید عزیز در دوران نوجوانی خود در رشته وزنه برداری در مسابقات فراوانی شرکت کرد. بطوریکه در اکثر مسابقات استانی و کشوری به یکی از مقام های اول تا سومی نائل می آمدند.

مقام قهرمانی
در یکی از مسابقات در سال 51 یا 52 یعنی در سالی که ایشان 15 الی 16 سال بیشتر سن نداشت و در سالهایی که جور و ظلم شاهنشاهی بیداد می کرد. موقع به به صحنه آمدن ایشان در سکوی وزنه برداری مصادف می شد با اذان ظهر و وقتی داوران برای زدن وزنه می طلبند او را نمی یابند و لی پس از مدتی جستجو او را در گوشه ای در حال اقامه نماز می یابند.                          این خاطره نشان می دهد که شهید علیزاده فرد مذهبی بعد از انقلاب نبود بلکه ایشان معشوق خود را از همان دوران کودکی و نوجوانی یافته بود.

خدمت سربازی
 دوران خدمت سربازی این شهید مصادف بود با انقلاب شکوهمند اسلامی ایشان نیز همپای مردم کشورمان در راهپیمائی ها و تظاهرات علیه ستمشاهی شرکت فعال داشته بطوریکه در یک درگیری با نیروهای رژیم در شیراز از ناحیه سر و گردنش مجروح شده و چون تحت تعقیب نیرو های امنیتی ساواک قرار گرفته بود از این شهر متواری می شود. 

با پیروزی انقلاب اسلامی در شرکت مخابرات تهران به استخدام رسمی در آمده و بعد از مدت کوتاهی به دلیل علاقه شدید جهت ادامه کار به شهرستان گنبد انتقال یافته و در شرکت مخابرات این شهرستان به خدمت خود ادامه می دهد بعد از مدت کوتاهی خدمت در مخابرات گنبد به دلیل تقوی و شایستگی فراوان به ریاست مخابرات این شهرستان انتخاب می شود.

عشق به خلق خدا و خدمت در زیر لوای جمهوری اسلامی فعالیت او را چند برابر کرده و علاقه او را افزونتر می کند با تشکیل بسیج و پایگاههای مقاومت ایشان پیش از همه در این تشکیلات ثبت نام می کند و آمادگی خود را جهت حفظ نظام جمهوری اسلامی اعلام می دارد.
 این شهید بزرگوار اعتقاد بسیار شدیدی به رهبری پیامبر گونه امام (ره) داشتند به طوری که در وصیت نامه خود پیروی از او را واجب دانسته و لغزش از پیروی ولایت فقیه را تباهی محض دانسته اند.

حضور در میدان جنگ
 با شروع جنگ نا برابر با رژیم صدام و فرمان تاریخی حضرت امام جهت شرکت در جبهه های جنگ ایشان پیش از همه اعلام َآمادگی کرد و با وجود داشتن مسئولیت سنگین در اداره برای دفعات مکرر در جبهه های حق علیه باطل بعنوان نیروی رزمی شرکت می کند.
در جبهه های جنگ ایشان همیشه خط مقدم را به عقبه ترجیح داده و به هیچ وجه عقبه را جهت فعالیت نمی پذیرفتند. در یکی از عملیات ها ایشان از ناحیه سینه مورد اصابت ترکش قرار می گیرد و در تک فاو به تاریخ 29/1/67 که بعنوان فرمانده دسته گردان علی بن ابیطالب (ع) از لشکر ویژه 25 کربلا شرکت کرده بودند مفقود الثر گشته و با بازگشت پیروزمندانه آزادگان به میهن اسلامی در شهریور 69 به آغوش خانواده و هموطنان عزیزش باز می گردد. 
دوران اسارت را دوران سازندگی کامل این شهید بزرگوار می توان یاد کرد. این دوران به نقل از همرزمان ایشان دوران بسیار زجر آور و پر مشقتی بوده چرا که ساعت ها زیر شکنجه مزدوران بعثی قرار می گرفتند و آثار ضربه های کابل ماهها در روی بدن ایشان نمایان بوده است.
 ولی ایشان بدلیل اینکه درس شهادت را از مولایش امام حسین(ع) آموخته را تحمل می نمودند. یکی از دوستان بعد از آزادی شهید به حضور مشرف شده و بعد از گفتگو از ایشان می خواهند که خاطره ای را از دوران اسارت تعریف نماید و این شهید خاطره را بیان می کند.  

خاطرات اسارت 
در اوایل اسارت من و گروهی دیگر از رزمندگان را به یکی از شهرهای عراق بردند مردم آن شهر به تماشای ما آمده و ما راتمسخر می کردند من در آن زمان به یاد اسیری زینب (س) افتادم که چگونه اسارت را تحمل نموده و پیام شهادت برادرش را به گوش مردم عراق رساند. همیمن لحظه سبب شد که بنده (شهید) تا آخر دوران اسارتم مانند یک پیرو واقعی این دوران را به سر کنم و شدید ترین شکنجه ها نیز نه تنها مرا از پا در نیاورد بلکه مرا محکم تر و منسجم تر کرد تا توانستم با سرافرازی به مهین باز گردم. یکی از شخصیتهای روحانی می فرمودند شهید علیزاده را خداوند در دوران جنگ به شهادت نرساند تا ایشان در دوران اسارت پخته تر شده و با بینش و آگاهی بیشتری نسبت به معبود خود در زمان مناسبتر دیگر به شهادت برسد.      
 
عشق به نماز جماعت                         
شهید احمد علیزاده خصوصیات و ویژگی های مطلوب فراوانی در زندگی شخصی و اجتماعی خود داشتند که ذکر چند نکته از آنها قابل قابل توجه است از جمله ویژگی های ایشان شرکت در نماز جماعت بوده است در سخت ترین شرایط نماز جماعت را ترجیح می دادند حتی نماز صبح را سعی می کردند در مسجد و به جماعت اقامه نمایند در مراسم خانوادگی و یا مواقعی که مهمان در خانه ایشان حضور داشت آنها را طوری مشغول نموده و خود را به نماز جماعت می رساندند اقامه نماز شب و دعا از برنامه هاب شبانه روزی این شخصیت عزیز بوده است.     
       
نیمه های شب خواب شیرین خود را شکافته و به اقامه نماز شب می پرداخت حتی زمانی را هم که در میهمانی در منزل کسی بسر میبردندسعی میکردند نماز شب را اقامه نمایند. ساعاتی از شب را به تلاوت قرآن و دعا پرداخته و سپس جهت اقامه نماز صبح روانه مسجد می شدند با توجه به اینکه از نظرسلامتی جسمانی مشکل داشتند و آثار شکنجه دوران اسارت تا لحظه شهادت هنوز مشهود بود ولی با این حال چند روز از ایام هفته را روزه می گرفتند.
به افراد خانواده همچنین مادر، برادر و خواهران رسیدگی کامل داشته و به صله رحم اهمیت ویژه ای قایل بودند و باوجود کار و مشقت فراوان حاصل از کارهای اداره که مسئولیت آنها را به عهده داشتند دوستان و اطرافیان خود را فراموش نکرده همیشه ودر همه حال جویای حال آنها می شدند.    

فعال سیاسی و اجتماعی                                                                                            در کارهای اجتماعی و سیاسی حساسیت خاصی نسبت به مسایل نشان می دادند و به هیچ وجه کاری را از روی مصلحت انجام نمی دادند و همیشه اعتقاد وافر داشتند که حکومت الهی باید در همه ابعاد در جامعه پیاده شود. خصوصاً در اداره ای که مسئولیت آنرا عهده دار بودند سعی بر آن داشتند که مسایل شرعی رعایت شود.
 حساسیت خاصی به بیت المال داشتند از وسایل اداره به هیچ وجه استفاده شخصی نمی کردند. کارهای روزمره خود را سعی می کردند با دوچرخه ای که در اختیار داشتند به انجام برسانند. یکی از دوستان می گفت به حضور ایشان در اداره و در وقت اداری می رسیدیم و درخواست جلسه ای در موارد مختلف می کردیم با کمال میل قبول می کردند. ولی می گفتند: باید خارج از وقت اداری انجام شود. 
در اداره با مردم با مهربانی و حالت خاصی برخورد می کردند و تا جایی که قانون و شرع اجازه می داد به مسایل و مشکلات آنها رسیدگی می کرد. با پارتی بازی و انجام توصیه برای دوستان و حتی افراد خانواده بشدت مخالفت بودند و محال بود رابطه را جایگزین ضابطه  نمایند.
 از آنجایی که در تمام جوامع بشری از ابتدای خلقت تاکنون حق گویان همیشه مورد ظلم واقع می شوند شهید علیزاده نیز از جمله حق گویانی بود که در جامعه خود از مظلومیت خاصی برخودار بودند.

حقیقت تا لحظه شهادت
ایشان به پیروی از ائمه اطهار تا آخرین لحظه دم از حقیقت گویی بر نداشته و با عوامل فساد که در هر جامعه ای مشهور است مبارزه کرده و از ادای تکلیف شانه خالی نمی کرد. همیشه ابراز می داشتند ما به تکلیف خود عمل خواهیم کرد برای احقاق حق طبقه ضعیف با مسئولین رده بال به بحث و انتقاد می پرداخت.

غمخوار مظلومان
 غمخوار حزب الله، بسیجیان واقعی و بچه های انجمن های اسلامی و طبقه ضعیف و محروم بود. و درگیری هایی با مسئولین شهر داشت که در همین رابطه باعث ناراحتی های جسمانی از قبیل معده و قلبی شده بود. با توجه به مسئولیت اداره مخابرات گنبد ستاد آزادگان گنبد دبیر اتحاد انجمن های اسلامی گنبد دبیر اتحادیه انجمن های اسلامی مخابرات استان مازندران فرمانده پایگاه مقاومت علی ابن ابیطالب اداره مخابرات گنبد و فرمانده پایگاه شهید بهشتی قشری گنبد یک بار هم از موقعیت خود جهت موارد شخصی استفاده نکرد.                                                                                         
مسئولین ادارات از وسیله نقلیه تا حدی مجوز دارند به لحاظ موقعیت شغلی استفاده نمایند و هزینه های وسیله نقلیه را پرداخت نمایند درهمین مورد با توجه به اینکه حدود سی دستگاه وسیله نقلیه در اختیار داشت حتی یک بار هم از وسیله نقلیه شهید بزرگوار استفاده نکرد. بارها مدیر کل مخابرات استان به شهید علیزاده متذکر می شوند که چرا از وسیله استفاده نمی کند من به شما مجوز را می دهم و مسئله شرعی آن به عهده خودم و شهید در جواب می فرمودند: اینها که شما می گویید زنجیر دنیوی است خواهش می کنم این زنجیر را به گردن من نیندازید که باعث شود شیطان بر من غلبه کند.                                                                                                  منبع معاون فرهنگی و آموزشی بنیاد شهید گلستان/ پرونده فرهنگی شهدا
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده