پسرم گفت مادر از بس برایم آیت‌الکرسی خوانده‌ای، من مانده‌ام و همه‌ی دوستانم شهید شده‌اند. گفتم مگر حتما باید شهید بشوی؟ تو بمان و شاهد باش. گفت مادر، شهادت یک لذت دیگری دارد...
تو بمان و شاهد باش
به گزارش نوید شاهد استان قزوین، شهید مجید آتشگران، چهارم بهمن ۱۳۴۴ در شهر قزوین به دنیا آمد، پدرش اکبر، آهنگر و جوشکار بود و مادرش خدیجه نام داشت و تا اول راهنمایی درس خواند. این شهید بزرگوار به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت، بیست و یکم اردیبهشت ۱۳۶۴ در طلائیه بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید و مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.
خدیجه کاشی‌ها مادر شهید مجید آتشگران:
مجید چهارده سالش بود بنابراین اجازه‌ جبهه رفتن را به او نمی‌دادند به همین دلیل از شناسنامه‌اش کپی گرفت و در آن دو سال به سنش اضافه کرده بود تا اسمش را برای اعزام به جبهه بنویسند.
پسرم بعد از انجام این کار به جبهه اعزام شد و هر بار هم که به مرخصی می‌آمد به هنگام رفتن مجدد، او را از زیر قرآن رد می‌کردم و پشتش آیت‌الکرسی می‌خواندم.
آخرین بار که به جبهه می‌رفت، گفت: مادر از بس برایم آیت‌الکرسی خوانده‌ای، من مانده‌ام و همه‌ی دوستانم شهید شده‌اند.
گفتم: پسرم خدا نکند، مگر حتما باید شهید بشوی؟ تو بمان و شاهد باش. گفت: مادر، شهادت یک لذت دیگری دارد. او طوری این جمله را تکرار می‌کرد که انگار این لذت را بارها چشیده است.
ولی این بار هم او را از زیر قرآن رد کرده و برایش آیت‌الکرسی را خواندم و پشتش فوت کردم! او هم تا کنار باغچه خانه رفت و دوباره برگشت، مرا در بغل گرفت و بوسه‌ای به صورتم زد و رفت.
و امروز هنوز هم که هنوز است لذت آن بوسه را بر روی صورتم احساس می‌کنم، اگر چه آن روز با بوسه‌اش مرا هاج و واج گذاشت.
مجید که در جبهه شهید شد، همزمان 2 برادر دیگرش هم در جبهه‌ها بودند که خبر را به برادر بزرگش می‌دهند و او هم به قزوین می‌آید.
من که هنوز از موضوع خبر نداشتم دیدم رفتار و کردار برادر مجید مثل همیشه نیست و کارهایی می‌کند که هیچ وقت نمی‌کرد، خلاصه طاقت نیاورد و گفت: مادر عکس مجید را داری؟
منبع: کتاب آخرین وداع مادران شهدا با فرزندان‌شان
مادر شهید
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده