خاطره‌ای از شهید "محسن خسروی"
نوید شاهد - آن قدر سر و صدا راه انداخت و مرگ بر شاه گفت که مامورین ساواک برای دستگیری‌اش به خانه ما ریختند. اما محسن با زرنگی از پشت بام فرار کرد و به شیراز رفت. می‌گفت: «در خانه را همیشه باز بگذارید تا مردمی که از دست ماموران فرار می‌کنند به خانه ما پناه بیاورند.» متن کامل خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
نوجوانی شجاع و بی باک


به گزارش نوید شاهد فارس، شهید محسن خسروی با نام مستعار فرشید، یکم فرودین سال 1341 در شهرستان کازرون دیده به جهان گشود. 7 ساله بود که راهی مدرسه شد و تحصیلات خود را در کازرون گذراند و موفق به اخذ دیپلم در رشته تجربی شد. سال 1359 ازدواج کرد که دو فرزند پسر از او به یادگار ماند. با آغاز جنگ تحمیلی به جبهه رفت و سرانجام 28 بهمن سال 1364 در عملیات والفجر 8 در فاو با سمت فرماندهی گردان کمیل به شهادت رسید.

متن خاطره: نوجوانی شجاع و بی‌باک

اوج انقلاب بود و کازرون حکومت نظامی. روزی محسن با بلندگویی زیر بغل، از مدرسه آمد. گفتم: «مادر این چیه؟ به چه کار تو می‌خورد؟»
گفت: «این بلندگوست. می‌خواهم با آن کاری بکنم».

رفت روی پشت بام و بلندگو را به آنتن بست. بعد شروع کرد پشت آن شعارهای ضد شاه و انقلابی سر دادن.

آن قدر سر و صدا راه انداخت و مرگ بر شاه گفت که مامورین ساواک برای دستگیری‌اش به خانه ما ریختند. اما محسن با زرنگی از پشت بام فرار کرد و به شیراز رفت. می‌گفت: «در خانه را همیشه باز بگذارید تا مردمی که از دست ماموران فرار می‌کنند به خانه ما پناه بیاورند.»

نوجوانی شجاع و بی باک

انتهای متن/
منبع: کتاب همسفر تا بهشت، نویسنده مجید ایزدی
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده