شهیدی که عروس شهادت را در روز نهم بهمن ماه ۱۳۵۷ به آغوش کشید
به گزارش نوید شاهد گلستان، ساعت حدود ۷ بعد از ظهر روز دوشنبه نهم بهمن ماه ۱۳۵۷، یک مأمور شهربانی گرگان – احتمالا پاسبان درزی – یکی از جوانان انقلابی به نام حیدرعلی امیرخانی را در ابتدای خیابان فلسطین (کاخ سابق، نزدیک فلکه شهرداری)، در حالی که سوار تاکسی بود، می خواست به زور دستگیر کند و به شهربانی ببرد که آقای امیرخانی تصمیم به فرار می گیرد.
در نتیجه مأمور فوق با کمال قساوت به سوی او شلیک می کند و آن جوان انقلابی را به شهادت می رساند. در صورتی که اگر آن مأمور واقعا قصد کشتن او را نداشت چرا به پایش شلیک نکرد؟ متأسفانه آن روزها مأموران شهربانی گرگان چنان احساس قلدری و قدرت نمایی می کردند که گویی برای همیشه بر مسند اقتدار شاهنشاهی باقی خواهند ماند. به همین سبب با کوچکترین بهانه دست به کشتار مردم بی گناه و بی دفاع می زدند. مأمور فوق پس از شهادت حیدر امیرخانی که در ملأ عام صورت گرفت، به شهربانی مراجعه کرد و در آنجا به کمک سرگرد سلیمی زاده یک صورت جلسه ی کذب و قلابی، تهیه کرد و چند مأمور بی فکر هم بعنوان شاهدان قلابی آن را امضا نمودند تا چنین وانمود کنند که حدود پنجاه جوان انقلابی از جمله حیدر علی امیرخانی با چوب قصد حمله به شهربانی داشتند و ما برای متفرق کردن آنها اقدام به تیراندازی کرده ایم که منجر به کشته شدن یکی از آنها شده است! به دنبال این جنایت بی شرمانه، یحیی امیرخانی- پدر آن شهید- با ارسال نامه ای در تاریخ ۱۳۵۷/۱۱/۱۲ به دادسرای گرگان آن را مصداق قتل عمد دانسته و خواستار رسیدگی به آن شده است:
«احتراما به عرض عالی می رساند، فرزند اینجانب به نام حیدر علی امیر خانی – سن در حدود ۲۵ سال- در ساعت حدود هفت بعد از ظهر روز دوشنبه مورخه ۱۳۵۷/۱۱/۰۹ سوار تاکسی شخصی به نام تدین بوده و ظاهرا تاکسی مزبور سرنشینان دیگری نیز داشته است و باز با توجه به اتفاقی که افتاده پاسبانی از جمله سرنشینان تاکسی بوده که در فلکه شهرداری گرگان، اول خیابان کاخ، پاسبان مزبور به راننده تاکسی دستور توقف را بدون علت و در نهایت شقاوت فرزند اینجانب را به وسیله اسلحه کمری به قتل رسانیده است. عده ای من جمله راننده تاکسی و سرنشینان دیگر تاکسی و رانده تاکسی دیگی به نام محمد رشتی که یکی از گلوله ها به ماشین او اصابت نموده و همچنین تعدادی از عابرین ناظر و شاهد این عمل پاسبان مزبور بوده اند. چون اقدام پاسبان مذکور قتل عمد می باشد، تقاضا دارد موضوع را مورد رسیدگی قرار داده تا خون بی گناهی پایمال نگردد.»
در نتیجه آقای صادقی بازپرس شعبه دوم دادسرای گرگان نیز پیگیر موضوع شده و طی نامه ای در همان روز (تاریخ ۱۳۵۷/۱۱/۱۲) خطاب به شهربانی گرگان چنین نوشت:
« در آن موقع سرپاسبان علی اصغر درزی و سر پاسبان حاجی شیخ و سرپاسبان شاهپسندی و سرپاسبان یزدانی در نزدیکی محل حادثه جهت تحقیق و ادای گواهی به این بازپرسی فورا معرفی، ثانیا با توجه به مراتب بالا نسبت به ناسایی و معرفی ضارب که با اسلحه کمری به حیدر امیرخانی تیر اندازی نموده است، اقدام فرمایند.»
شهید «حیدر علی امیر خانی»
شهید «حیدر علی امیر خانی» پانزدهم خرداد ماه ۱۳۳۰، در گرگان چشم به جهان گشود. زندگی خانواده اش دچار فقر شدیدی بود، بطوری که حتی مادرش در خانه های مردم کارگری می کرد. پدرش معروف به یحیی آبکش بود، زیرا بشکه های آب را بر الاغی که داشت می بست و برای منازلی که آب لوله کشی نداشتند می برد و از این را ه امرار معاش می نمود. تا بالاخره شهید از یک کارگر ساده به استاد بنایی رسید و برای خانواده اش منزل کوچکی ساخت و پدرش را از رنج کار کردن رها کرد. او در تدارک عروسی اش بود که عروس شهادت را در روز نهم بهمن ماه ۱۳۵۷ به آغوش کشید.
این مطلب که برگرفته از کتاب استان گلستان در نهضت امام خمینی (ره) تألیف «غلامرضا خارکوهی» تاریخنگار گلستانی و مبتنی بر خلاصه نویسی و نگاه اجمالی به رویدادهای سیاسی و مبارزاتی حوزه جغرافیایی استان گلستان در نهضت امام (یعنی فاصله زمانی سالهای ۱۳۴۱ تا ۱۳۵۷) بوده است.