«شهید زین العابدین ملک»؛با یک دست قرآن و با دست دیگر سلاح برگیرد و از حق و رسالت انسانی و دفاع کنید
جمعه, ۱۹ آبان ۱۳۹۶ ساعت ۱۲:۱۷
و با یک دست قرآن و با دست دیگر سلاح برگیرد و از حق و رسالت انسانی و شرفشان دفاع کنید و حق خود را از ابر قدرتهای جبار و زور گویان تاریخ بستاید و اما پیام من به تو ای پدر عزیز عباس ملت با خونم به تو پیام میفرستم که باید خون زین العابدین که انقلاب امام حسین و خون سرخ امام را به گوش تمام مردم رسانیده تو هم باید پیام مرا به تمام انسانها برسانی
نوید شاهد گلستان؛ شهید زین العابدین ملک/ يكم دي1331 ، در روستاي تقي آباد از توابع شهرستان گرگان به دنيا آمد. پدرش عباس و مادرش فاطمه نام داشت. تا سوم ابتدايي درس خواند. حلب كوب بود. سال 1357 ازدواج كرد و صاحب یک پسر و یک دختر شد. از سوي بسيج در جبهه حضور يافت. نوزدهم آبان 1361 ، با سمت آرپي جي زن در موسيان توسط نيروهاي عراقي بر اثر اصابت گلوله به سر، شهيد شد. مزار او در گلزار شهداي زادگاهش قرار دارد.
فرازی بر وصیت نامه شهید زین العابدین ملک
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی خَيْرِ خَلْقِ وَ أَشرَف رُسُلِ و خَاتَمِ الْأَنبِیاءِ حَبِیبِنَا وَ حَبِیبِ إِلَهِ الْعَالَمِینْ أبِی القاسِمِ مُحَمَّد (صلوات) وَ عَلَي آلِهِ الْهُدَاةِ الْمَهْدِييِّن وَ لَعْنُ عَلَي أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِينَ مِنَ الْآنَ اِلَی يَوْمِ الدِّينِ»
مومنان واقعی آن کسانی هستند که به خدا و رسول او ایمان آوردند و بعد از آن شک و تردید بدل راه ندادند و در راه خدا با مال و جانهایشان جهاد کردند اینها در حقیقت راست گویانند . و چنان سیلی به صدام مزدور خواهیم زد که هرگز از جایش بلند نشود( امام خمینی)
با درود فراوان به رهبر کبیر انقلاب امام خمینی بت شکن و ملت قهرمان و رزمنده ایران وصیت نامه خود را شروع میکنم. پس از کوشش فراوان که برای رفتن به جبهه داشتم به هر دری که میزدم آن در برویم بسته میشد.مومنان واقعی آن کسانی هستند که به خدا و رسول او ایمان آوردند و بعد از آن شک و تردید بدل راه ندادند و در راه خدا با مال و جانهایشان جهاد کردند اینها در حقیقت راست گویانند . و چنان سیلی به صدام مزدور خواهیم زد که هرگز از جایش بلند نشود( امام خمینی)
تا بلاخره دری از درهای رحمت الهی گشوده شد و این بنده حقیر و رو سیاه و گنهکار به آن روی آورد و موفق شدم در کنار دیگر برادران با ایمان و مومن به امام و انقلاب جایی برای خودم تهیه کنم. هر چند خودم را شایسته این راه نمیدانم ولی بقول شاعر( در نا امیدی بسی امید است) من هم امیدوار شدم.
مثل اینکه سعادت به من روی آورده است تا اینکه به جبهه حق علیه باطل و جنگ میان ایمان و کفر روانه شوم تا اینکه بتوانم خونم را فدای این اسلام بکنم این اسلامی که امامی چون حسین (ع) دارد و همچون عباس دلاور و علی اکبر و دلسوختگان و درددالانی چون خمینی بزرگ دارد.
و من هم سهمی داشته باشم و بر شماست ای ملت رزمنده که پیام آور خون شهیدان که از بهترین افراد و کسانی بودند که به این انقلاب عشق می ورزیدند و آنقدر عشق ورزیدند که پر و بالشان سوخت و خونشان بر زمین ریخت و تمام تشنگان تاریخ را به قیام خواند و چنین شد که این دریای بیکران انسانها بپا خیزند.
و با یک دست قرآن و با دست دیگر سلاح برگیرد و از حق و رسالت انسانی و شرفشان دفاع کنید و حق خود را از ابر قدرتهای جبار و زور گویان تاریخ بستاید و اما پیام من به تو ای پدر عزیز عباس ملت با خونم به تو پیام میفرستم که باید خون زین العابدین که انقلاب امام حسین و خون سرخ امام را به گوش تمام مردم رسانیده تو هم باید پیام مرا به تمام انسانها برسانی .
پیامم به تو ای مادر مهربانم که با چه زحماتی برزگ کرده ای و برای بزرگ کردن من چه رنجهایی برده ای به تو میگویم هان ای مادر گرچه ممکن است برای تو دشوار باشد که فرزندی را از دست داده ای ولی نه مگر آنها که بهترین فرزندان را فدا کردند مادر نبودند که در شهادت فرزندان خود مشتها را گره کردند و با صدای بلند فریاد زدند و گفتند ای مردم به من تسلیت نگویید بلکه تبریک بگویید و من هم انتظار دارم از تو ای مادر گرامی چون بقیه مادران مشت را گره کن و صدایت را چند برابر کن و فریاد بزن که ای صدام مزدور و ای امریکای خونخوار تا ایران مادرانی چون من دارد امکان ندارد.
به میهن اسلامی تجاوز کند، و این را به گور خواهند برد. تو ای همسر عزیزم؛ تو که همه محرم اسرار دل من بودید و در همه جا یار و یاور من بودی، سعی شما بر این باشد که اگر من سعادت شهید شدن را پیدا کردم ناراحت نشوید و فرزندانم را طوری تربیت کن که اسلام می خواهد و خط رهبری انقلاب (امام خمینی) باشد.
و اگر منافقان بی غیرت و بی ایمان تو را سرزنش کردند، هیچ گونه ناراحتی به خود راه مده، زیرا که آنان نادانند و نمی فهمند و همیشه سعی داشته باش فعالیت در راه خدا را فراموش نکنی و حتی المقدور با خواهران انجمن اسلامی همکاری نمائی.
و اما سخنی با خواهران و برادرانم؛ امیدوارم که مرا ببخشی که یک موقع شما را ناراحت کردم و عفوم کنید و اگر شهید شدم راهم را ادامه دهید که همان راه امام است و بیشتر از اینها فعالیت کنید و در خط رهبر انقلاب باشید.
و بار دیگر حمایت بی دریغ خودم را از روحانیت مبارز و مسئول اعلام میدارم و خواهان آن هستم که با هم وحدت داشته باشید و اختلاف سلیقه ای خودتان را کنار بزنید.
دیگر عرضی ندارم به جز پیروزی اسلام بر کفر/ خدایا، خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار/
والسلام/ با احترام و سپاس زین العابدین ملک
والسلام/ با احترام و سپاس زین العابدین ملک
منبع: پرونده فرهنگی شهدا/ اداره هنری، اسناد و انتشارات استان گلستان
نظر شما