وصیت نامه شهید «علی محمد حیدری»:
در وصیت نامه شهید «علی محمد حیدری» آمده است: اگر کسی از شماها من را دوست داشته باشد، امام را دوست خواهد داشت و پیرو او خواهید بود، نگذارید که منافقین در بین شما رخنه کنند اگر رخنه کنند از دین امام و اسلام شماها را می اندازند.
کد خبر: ۴۶۸۰۲۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۸/۲۶
شهید « محمد عیدی» در وصیت نامه اش آورده است: خدايا فقط با توكل تو پا به ميدان جهاد می گذارم و اميدوارم در نهايت عروج انسانی از ظلمتكده نفس به سوی نور حركت كنم و همچون شهدای كربلا به نهايت تكامل برسم.
کد خبر: ۴۶۸۰۲۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۸/۲۶
کد خبر: ۴۶۷۹۹۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۸/۲۸
مراسم بزرگداشت دومین سالگرد شهادت شهید مدافع حرم محمد عبداللهی با حضور خانواده های معظم شهدا و ایثارگران در گلزار شهدای بهشت زهرای تهران برگزار شد.
کد خبر: ۴۶۷۹۵۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۸/۲۵
نامه شهید «علی رحمتیان» حکایت از همرزمی این شهید نوجوان با فرماندهانی چون «کلهر» و «شرع‌پسند» را دارد.
کد خبر: ۴۶۷۹۲۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۸/۲۵
کد خبر: ۴۶۷۸۹۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۸/۲۵
کد خبر: ۴۶۷۸۶۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۸/۲۵
شهید مدافع حرم " محمد زهره وند"دهم آبان سال 94 به مقام والای شهادت نایل گردید. نوید شاهد استان مرکزی در سالگرد شهادت ویژه نامه این شهید والا مقام را برای علاقمندان منتشر می کند.
کد خبر: ۴۶۷۸۶۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۸/۲۵
معرفی سه خانواده از استان مرکزی که در طول دفاع مقدس دو شهید را در راه انقلاب و نظام اسلامی تقدیم نموده اند.
کد خبر: ۴۶۷۸۶۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۸/۲۵
گزارش تصویری
نوید شاهد تهران بزرگ: محمد مهدی رضوان از بسیجیان گردان ۱۲۱ امام علی(ع) یگان امام حسن مجتبی(ع) بود. او در ۱۶ آبان ماه ۱۳۹۸ در حال گشت اطلاعاتی،عملیاتی به منظور مقابله با جرائم و مفاسد اجتماعی و تأمین امنیت اخلاقی بود که در منطقه شوش تهران مورد سوء قصد قرار گرفت.او از ناحیه سر دچار آسیب شده و به کما رفت و نهایتاً بعد از گذشت سه روز در روز ۱۹ آبان ماه ۱۳۹۸ در بیمارستان سینا به شهادت رسید.
کد خبر: ۴۶۷۸۵۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۸/۲۴
شهید محمودی به عنوان سرباز در جبهه حضور یافت. او تک تیر انداز بود که در موسیان توسط نیروهای عراقی به شهادت رسید. تاکنون اثری از پیکرش او به دست نیامده است در ادامه تصاویری از این شهید را ببینید.
کد خبر: ۴۶۷۸۲۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۸/۲۴
میلاد نبی اکرم بهانه خلقت و قرآن ناطق، امام صادق(ع) بر شما تبریک وتهنیت باد. نوید شاهد خراسان شمالی پوسترهایی را در نظر گرفته که با مخاطبان خود به اشتراک می‌گذارد.
کد خبر: ۴۶۷۸۲۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۸/۲۴
معرفی شهدای اقتدار 5/ شهدای پادگان شهید مدرس
دوست شهید « محمد غلامی» می گوید: من هم مثل شما کارگرم، این میزها اگر وفا اشت که دست ما نمی افتاد. من هیچ وقت ندیده بودم که دستور بدهد و احساس قدرت کند اصلاً انگار نه انگار مهندس است.
کد خبر: ۴۶۷۸۰۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۸/۲۲
نام: محمد حسین نام خانوادگی: جواهری لطف آبادی نام پدر: نیاز علی تاریخ تولد: 1334-03-01 محل تولد: مشهد
کد خبر: ۴۶۷۷۹۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۹/۰۹
روایت خانم "نصرتی" از همسر شهیدش "محمد طالبیان"/قسمت هشتم
پیکان گرد و خاک گرفته اش توی حیاط منتظرش بود. با دوستانش که همیشه دور و برش بودند، سوار شدند و رفتند. پس از چند روز برگشت؛ در حالی که لباس تکاوری تنش بود و دو تا اسلحه ژ3 به دست داشت.
کد خبر: ۴۶۷۷۸۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۸/۳۰
روایت خانم "نصرتی" از همسر شهیدش "محمد طالبیان"/قسمت هفتم
ما هم از این قاعده مستثنی نبودیم و مورد بی مهری بعضی اقوام قرار گرفتیم. چاره ای نبود؛ باید دست به کمر خودم می گرفتم و در نبود همسرم خرج خود و بچه هایم را در می آوردم.
کد خبر: ۴۶۷۷۸۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۸/۲۹
روایت خانم "نصرتی" از همسر شهیدش "محمد طالبیان"/قسمت ششم
اشک توی چشم هایش پر شده بود. گفت: فکر می کنم برایم حبس ابد بریده اند. تو فقط سی سال داری و خیلی جوانی، نمی خواهم به پای من پیر بشوی. طلاقت میدهم، برو به زندگی خودت برس.
کد خبر: ۴۶۷۷۸۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۸/۲۸
روایت خانم "نصرتی" از همسر شهیدش "محمد طالبیان"/قسمت پنجم
ساعتی بعد از رفتن مأمورهای ساواک، وقتی به خانه برگشتیم، از همان توی حیاط متوجه شدیم هیچ چیز سر جایش نیست. همه جا را زیر و رو کرده بودند؛ حتی خاک باغچه را با بیل بهم زده بودند. توی یخچال و کمدها و رخت خواب ها همه را گشته بودند، اما خوشبختانه چیزی گیرشان نیامده بود.
کد خبر: ۴۶۷۷۸۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۸/۲۷
روایت خانم "نصرتی" از همسر شهیدش "محمد طالبیان"/قسمت سوم
از اسراف نان به شدت پرهیز می کرد. الهی شکر ذکر همیشه سر زبانش بود و لبهایش همیشه تکان می خورد.
کد خبر: ۴۶۷۷۷۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۸/۲۶
روایت خانم "نصرتی" از همسر شهیدش "محمد طالبیان"/قسمت دوم
با آمدن هر مشتری برای خانه خوشحال میشدم و فکر می کردم به زودی از آن جا خلاص میشوم؛ اما میدیدم هر کسی که می آید، حاجی پیش از هر چیز دیوار حمام را نشان میداد و سپس همه قضیه دوده را برایش می گفت.
کد خبر: ۴۶۷۷۷۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۸/۲۵