به مناسبت سالروز شهادت برگی از وصیت نامه شهید
آری مادر عزیزم خدا از تو راضی و خشنود است. مادر من شهید شدم، اما شال عزا بر سر مگذار بلکه جشن بگیر و خوشحال باش که رسالت مادری را به خوبی انجام دادی....

نوید شاهد گلستان؛ شهید عباسعلی نقوی/ یکم بهمن 1345، در روستای قرن آباد از توابع شهرستان گرگان به دنیا آمد. پدرش محمدباقر و مادرش زهرا نام داشت. تا سوم متوسطه درس خواند. سال 1363 ازدواج کرد و صاحب یک دختر شد. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. یازدهم مهر 1365، با سمت مسئول پرسنلی پاسگاه شوشیه در مریوان هنگام کمین نیروهای حزب کومله بر اثر اصابت گلوله به سر و پا، شهید شد. مزار وی در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.

بببب

فرازهایی از وصیت نامه شهید عباسعلی نقوی

بسم الله الرحمن الرحیم

یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا ما لَکُمْ إِذا قیلَ لَکُمُ انْفِرُوا فی سَبیلِ اللّهِ اثّاقَلْتُمْ إِلَى الأَرْضِ أَ رَضیتُمْ بِالْحَیاةِ الدُّنْیا مِنَ الآْخِرَةِ فَما مَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا فِی الآْخِرَةِ إِلاّ قَلیلٌ

 اى کسانى که ایمان آورده اید! چرا هنگامى که به شما گفته مى شود: «به سوى جهاد در راه خدا حرکت کنید»! بر زمین سنگینى مى کنید (و سستى به خرج مى دهید)؟! آیا به زندگى دنیا به جاى آخرت راضى شده اید؟! با این که متاع زندگى دنیا، در برابر آخرت، جز اندکى نیست! / سوره توبه آیه 38

بنام خداوند بخشنده مهربان بنام خدایی که آمدنم از طرف او بود و رفتنم بسوی هدفم اوست معبود و معشوق اوست و بنام معبودی که بخشنده است و رئوف رحمان است و رحیم و بنام خدائی که در توبه اش بود ولی بندگان گناهکارش باز است. امروز خداوند بر ما پیروان علی (ع) منت نهاده و در امتحان الهی سربلندمان کرده است.

/شهید عباسعلی نقوی+دستخط شهید

آری پیروان علی آن ابر مردی که در مقابل ظلم و ستم ساکت نشست و علیه ظلم قیام کرد وقتی پیرو علی (ع) باشیم نمی توانیم سکوت کنیم تا اسلام به خطر بیفتد و غارتگران قرن به مملکت اسلامی تجاوز کنند من برای آنکه بتوانم دینم را به اسلام و انقلاب اداء کنم به جبهه های نبرد حق علیه باطل آمده ام.

آری من مطیع قرآنم که می فرماید:« فقاتلو ائمه الکفر اشهداء....» مطابق آیه شریفه فوق شعارهایمان را به عمل تبدیل کنیم و عملمان را به اجرا در خواهیم آورد و هدفم از این هجرت صدور اسلام به یاری خداست.

ای امام عزیز در این راه آنقدر شکنجه خواهیم کشید و مقاومت خواهم کرد و حرفهای از کوردلان خواهم شنید تا آنکه لیاقت و شایستگی آن را ببالیم که به آخرین سلاحم که خون جاری در رگهای من است.

انقلاب اسلامی را به تمام جهان صادر کنم، اگر در این جنگ پاهایم قطع شود با زبانم و اگر زبانم بریده شود با چشم و اگر چشم از کاسه درآید با خون جاری در رگهایم انقلاب اسلامی را به رهبری قائم اعظم امام خمینی به تمام جهان صادر می کنم من خونم را میدهم و شما بازماندگانم پیام خون مرا بدهید.

اصل وصیت نامه شهید عباسعلی نقوی؛


سخنی با پدرم؛

ای پدر مهربانم ای پدر عزیز و گوهر بارم من به آرزوی خودم که همان شهادت در راه خدا باشد رسیدم، اولین دلیل آن خطرات خدا شناسی یا به عبارت دیگر ذات درونیم بوده و دومین علت آن تربیت صحیح شماست. به فرزندانتان پدر جان شما که مرا به این سن رساندی امید داشتی که در دوران زندگیم عصای دست شما باشم ولی خواست و معشیت خدا این این بود که امانتی را که به شما داده پس بگیرد و شما باید خوشحال باشید که امانت خود را به پروردگار سپردی و خوب از او مواظب کرده اجازه ندادی به باطل برود.

من بیش از این نمی توانیم در برابر شما عرض ادب کنم چون توصیف شما بالاتر از این است که بخواهم به روی کاغذ بیاوریم و امیدوارم حلالم کرده باشید.

/شهید عباسعلی نقوی+دستخط شهید

سخنی با مادرم؛

مادر مهربانم احسنت بر شما که واقعاً خیر و سعادت فرزندت را می خواستی و مانع عزیمتم نشدی، بلکه مرا تشویق کرده و به سوی لقاءالله فرستادی از تو که برای شهادت من دعا می کردی تشکر می کنم. نمیدانم چه بگویم فقط می توانم بگویم انشاءالله فاطمه زهرا (س) را زیارت کنی.

آری مادر عزیزم خدا از تو راضی و خشنود است. مادر من شهید شدم، اما شال عزا بر سر مگذار بلکه جشن بگیر و خوشحال باش که رسالت مادری را به خوبی انجام دادی....

پرچم سبز لا الله الا را بر سر در منزل برافزازید تا دشمنان کوردل و زبون ما رسوا شدند. میدانم که اگر سر بریده ام را همه برایت بیاورند آن را به جبهه های نبرد پرتاپ کمی و همچون رینب (ص) بر مزارم استوار و محکم چون کوه خواهی در مشکلات درونی ستیز و مقاومت کن و پیرو این آیه باش که می فرماید:«انا لله و انا الیه راجعون» و حلالم کن مه من به خدا پیوستم.

سخنی با برادران و خواهرانم؛

برادرانم شما باید هدف را دنبال کنید و ادامه دهید خدا را یک لحظه از یاد مبرید که قرآن در این زمینه می فرماید: «الا بذکر الله تطمئن القلوب» در بسیج مردمی شرکت کنید زیرا خدمت کردن در بسیج بزرگترین عبادت است.

خواهرم تو باید همچون زینب استوار باشید و حجاب خود را حفظ کنی. خانواده عزیزم امکان دارد جنازه ام به دست شما نرسد، اگر چنین شد بیاد شهدای کربلا بیفتید و ناراحتی در دل خود راه ندهید، هر وقت دلتان گرفت به گلزار شهیدان بروید و بر مزار آنان بنگرید آنگاه درد خود را فراموش می کنید.

والسلام علیکم و رحمته البرکاته/ و دعای همیشگی را از یاد نبرید و امام را دعا کنید

نوشته شده در کامیاران در سنگر/عباسعلی نقوی/هجدهم بهمن1362

منبع: پرونده فرهنگی شهدا/ اداره هنری، اسناد و انتشارات استان گلستان

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده