برگی از وصیت نامه شهید
خدا را شکر میکنم از اینکه عمری به من داده که به یاری حجت او در روی زمین بشتابم و ای امت مسلمان نکند روزی برسد که به یاری حجت او در روی زمین خمینی پیرجماران شجاع مردی از تبار حسینی رهبر گرانقدر ما این خورشید تابنده عصرمان را فراموش کنید.

نوید شاهد گلستان؛ شهید محمدرضا نظری/ دوازدهم خرداد 1343، در روستای میقان از توابع شهرستان شاهرود به دنیا آمد. پدرش ابراهیم، کشاورزی می کرد و مادرش صغرا نام داشت. تا دوم ابتدایی درس خواند.کارگر بود. به عنوان پاسدار وظیفه در جبهه حضور یافت. بیست و نهم مهر 1362، در مریوان هنگام درگیری با نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش به پا، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای روستای الازمن تابعه شهرستان علی آباد کتول قرار دارد.

ظظظ

فرازهایی از وصیت نامه شهید محمدرضا نظری

«با آنانکه با شما میجنگید، خدا هرگز برای کافران نسبت به اهل ایمان راه تسلط باز نخواهد کرد. قرآن کریم انقلاب ایران با قدرت به پیش میرود و هر روز انسجام و استحکامش فزونی مییابد و مخالفانش با شکست مواجه خواهد شد.» امام خمینی

سخن را به نام خداوند بخشنده مهربان آغاز می کنم و با درود فراوان به نور جماران خمینی بت شکن رهبر مسلمین ایران و جهان اکنون که بار سفر را بسته و عزم رفتن به دیار عاشقان الله رزمجویان دشت کربلای ایران می باشم.

تا با آنان در یک سنگر، سنگر اسلام با هم و در کنار هم به رهبری امام زمان کفر جهانی را سرنگون و از ریشه برکنیم و خواهیم کند.

چند خطی را به عنوان وصیت می نویسم تا یادگاری از خود باقی گذارم؛ امت اسلامی ایران که هزار و اندی سال زیر سلطه بیگانگان به زندگی خود ادامه می داد، با رهبری پیامبر گونه امام خمینی بر سلطه گران شرق و غرب پیروز شد.

اما هنوز پله های اولیه را برای سازندگی بر میداشت که صدام جنایتکار بنا به دستور ارباب بزرگش آمریکا ایران اسلامی را به خاک و خون کشید، ولی امت و امام هوشیارانه جلوی یورش ناجوانمردانه صدام و آمریکا را گرفتند و چنان سیلی یا این نابخران زدند که جهان در حیرت مانده است.

اکنون رزمندگان اسلام با یاری امت و رهبری پیامبر گونه امام می رود تا صدامیان را از کشور عزیزمان بیرون رانده و اثری هم از حزب کثیف بعث باقی نگذارد.

این حقیر که برای بار دوم به جبهه رفته ام اگر در این راه کشته شوم، امیدوارم که ملت رزمنده ایران اسلحه را که از من به جای میماند بدست گیرد و نبرد را ادامه دهند تا فتح کربلای حسین(ع).

و اما تو ای پدر و مادر من اکنون در این زمان ندای «هل ناصر ینصرنی» رهبرم را که همچون حسین(ع) در هزار و اندی سال پیش بر خاست میشنوم.

ظظظ

من میشنوم که خمینی میگوید آیا کسی هست اسلام را یاری کند؟ من میشنوم که خمینی فریاد بر می آورد که هان ای دریای بیکران انسانها بپاخیزید و من هم به امامم و رهبرم و پیرو طریقتم لبیک میگویم که ای امام ما اهل کوفه نیستیم که تو را تنها بگذاریم.

و خدا را شکر میکنم از اینکه عمری به من داده که به یاری حجت او در روی زمین بشتابم و ای امت مسلمان نکند روزی برسد که به یاری حجت او در روی زمین خمینی پیرجماران شجاع مردی از تبار حسینی رهبر گرانقدر ما این خورشید تابنده عصرمان را فراموش کنید.

نکند لحظه ای برسد که اسلام بدون یاور بماند و نمی ماند، من مطمئنم تا آخرین مبارز خردسالی که در ایران زنده بماند بر علیه شرق و غرب خواهد تازید و فریاد اسلام پیروز است او جهان را بلرزه خواهد افکند.

والسلام/ هفتم تیر 1362/ محمدرضا نظری

منبع: پرونده فرهنگی شهدا/ اداره هنری، اسناد و انتشارات استان گلستان

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده