به مناسبت فرا رسیدن سالروز شهادت،
فعاليت هاي اجتماعي وسياسي و مراسم هاي مذهي ايام سوگواري و عزاداري حضور داشت و همچنين در تظاهرات عليه رژيم شاه شركت فعال داشت. شهيد هيچ وقت نماز و قرآن خواندن را ترك نمي كرد و در نماز هاي جماعت وجمعه شركت مي كرد
به گزارش نوید شاهد گلستان: شهید حسین قاسم پور/ یکم فروردین 1345، در روستای شیرنگ علیا از توابع شهرستان علی آبادکتول به دنیا آمد. پدرش اکبر، کشاورز بود . مادرش صغرا نام داشت. دانش آموز دوم متوسطه در رشته تجربی بود. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. هفدهم تیر 1365، در قلاویزان هنگام درگیری با نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش خمپاره به سر و گردن، شهید شد. مزار او را در گلزار شهدای زادگاهش قرار دارد.

زندگينامه شهيد حسن صادقي، به احكام و فرائض ديني پاي بند بود
شهيد حسن صادقي در سال 1340، در خانواده اي متدين و مذهبي چشم به جهان گشود. نام پدرش منصور و نام مادرش مروت شالي زاده بود. شهيد داراي يك خواهر و دو برادر مي باشد. پس از گذراندن دوران كودكي وارد مدرسه شد و تا مقطع متوسطه درس خواند و ديپلم خود را در رشته ي اقتصاد گرفت. 
شهيد به كار موزاييك سازي علاقه ي زيادي داشت و از همان سنين نوجواني به اين كار روي آورد و به همين خاطر روز ها كار مي كرد وشب ها در مدرسه ي شبانه مشغول درس خواندن بود. ايشان پسري فداكار، مهربان بود و اگر كسي از او كمك مي خواست دريغ نمي كرد و با همه با خوشرويي بر خورد مي كرد.
 وبه همه به خصوص پدر و مادرش احترام مي گذاشت. شهيد گاهي اوقات فوتبال و واليبال  بازی مي كرد. زيرا به اين دو ورزش علاقه داشت. وحتي كتاب هاي دكتر شريعتي، آيت اله دستغيب و دكتر بهشتي را مطاله می کرد. زيرا به آنها علاقه داشت و از خواندن اين كتاب ها بهره ي زيادي مي برد. 
شهيد عاشق جبهه و جنگ بود. و دوست داشت به جبهه برود تا از ميهن و انقلاب اسلامي دفاع كند تا دشمنان بعثي وارد خاك كشور نشود. 
در فعاليت هاي اجتماعي وسياسي و مراسم هاي مذهي ايام سوگواري و عزاداري حضور داشت و همچنين در تظاهرات عليه رژيم شاه شركت فعال داشت. شهيد هيچ وقت نماز و قرآن خواندن را ترك نمي كرد و در نماز هاي جماعت وجمعه شركت مي كرد.
 او به احكام و فرائض ديني پاي بند بود. اوايل جنگ بود كه ايشان براي دفاع از كشورش به جبهه هاي نبرد حق عليه باطل اعزام شد.  ايشان هشت ماه در جبهه بود و در اين مدت خدمت صادقانه و خالصانه بر اثر اصابت تركش به دست مجروح شده بود و به خانواده اش اطلاعي نداده بود.
بعد از آزاد شدن خرمشهربه مرخصي آمد وقتي خواهرش دست او را ديد از ايشان راجع به دستش از او پرسيد و او پاسخ داد كه اين يادگاري مي باشد. 
هنگامي كه شهيد براي دومين بار مي خواست به جبهه برود شب قبل از رفتن همه ي فاميل را دعوت كرد و ايشان با همه ي آنها خداحافظي و طلب حلاليت كرد و گفت من اين بار بروم جبهه شهيد مي شوم خيلي خوشحال بود وگفت اگر شهيد شدم جانم فداي حسين و اگر سعادت شهيد شدن را نداشتم بعد از جنگ وارد نيروي انتظامي يا ارتش مي شوم تا از اين طريق بتوانم به كشورم خدمت كنم.
بعد از مدتي دفاع از خاك پر افتخار كشورش در حمله ي رمضان در منطقه برون مرزي شلمچه در داخل خاك عراق به درجه ي رفيع شهادت نائل گرديد و جسم پاكش را بعد از تشيع در گلزا شهداي الازمن به خاك سپرده شد.
روحش شاد و يادش همواره گرامي باد
منبع معاون فرهنگی و آموزشی بنیاد شهید گلستان/ پرونده فرهنگی شهدا
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده