همرزم شهید "عباس پورمند" نقل می کند: « مدت کمی از مجروحیت عباس نگذشته بود که دوباره به خط مقدم بازگشت. وقتی علت را جویا شدم گفت: من باید شهید شوم! » در ادامه متن کامل این خاطره را می خوانید.
به گزارش نوید شاهد گلستان؛ شهید عباس پورمند، پنجم مهر 1333 در روستای اصغر آباد توابع شهرستان جاجرم به دنیا آمد. پدرش احیاء کشاورز بود و مادرش ماه سلطان نام داشت. تا دوره مقدماتی در نهضت سوادآموزی درس خواند. او نیز کشاورز بود. سال 1355 ازدواج کرد و صاحب سه پسر و دو دختر شد. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. دوازدهم بهمن 1365 با سمت فرمانده دسته در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به سر، دست و پا، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای روستای ینقاق تابعه شهرستان مینودشت واقع است.

من باید شهید شوم

خاطره ای به نقل از همرزم شهید

سال 1363 در عملیات بدر عباس از ناحیه بازو مجروح شد. چون شدت جراحات زیاد بود ایشان را به پشت خط مقدم اعزام کردیم. اسلحه و کوله پشتی اش را به من تحویل داد و گفت: این وسایل دست شما به امانت بماند تا برگردم. من در جواب او گفتم: حاجی جان شدت جراحات شما زیاد است کو تا شما باز به جبهه برگردید؟
در جواب سخنان من در حالی که از شدت درد رنگ و رویش به زردی رفته بود گفت: من هر کجا که باشم باز به همین جا برمی گردم من باید شهید شوم. 
هنوز چند روز از مجروحیت عباس نگذشته بود. دم دمای غروب از دور ایشان را دیدم که با لبخند به من نزدیک می شد. من با ناراحتی گفتم : حاجی هنوز بخیه دستت جوش نخورده برای چه به جبهه برگشتید؟
عباس درحالی که کنار من می نشست گفت: مگر نگفته بودم که برمی گردم الوعده وفا.
راستش را بخواهی دیگر طاقت دوری همرزمانم را نداشتم. چطور می توانستم تحمل کنم در بیمارستان بمانم و شما عزیزان زیر گلوله دشمن باشید. 

منبع معاون فرهنگی و آموزشی بنیاد شهید گلستان/ پرونده فرهنگی شهدا
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده