رهبر انقلاب می فرمایند: «آنچه در وصیتنامه شهیدان نوشته شده و منتشر می شود انسان را متحیر می کند. در وصیتنامه شهیدی نوشته بود. می ترسم، درسی که من خواندم و از بیت المال خرج شده است، به گردن من باشد.وقتی که من شهید شدم موتور گازی من را بفروشید، پولهایم را از حسابم برداشت کنید و به جای آن پرداخت کنید».

به گزارش نویدشاهد گیلان؛ در روز پنجم مهر ۱۳۹۵ در دیداری که رهبر انقلاب با اعضای ستاد‌های برگزاری کنگره شهدای استان‌های کهگیلویه و بویراحمد و خراسان شمالی داشتند بر لزوم الگوگیری از سیره شهدا برای جلوگیری از مفاسدی مانند اسراف، تجاوز به اموال بیت‌المال و اشرافی‌گری تاکید کردند و به عنوان به وصیت نامه طلبه شهید محمد تقی امینیان اشاره کردند.

وصیت نامه شهید گیلانی که رهبری را متحیر کرد + فیلم

در میان اخبار ساعت ۲ بعدازظهر، بخش‌هایی از وصیتنامه چند شهید دفاع مقدس منتشر شد. آن‌ها خودشان را بدهکار انقلاب دانسته بودند. از جمله تصویری از چهره طلبه گیلانی شهید محمدتقی امینیان منتشر شد و این جمله را از وصیتنامه او که خطاب به پدرش آیت الله امینیان امام جمعه فقید آستانه اشرفیه است نوشته بود:

«آقاجان! موتور گازیم را بفروشید و هر چه پول دارم از بانک بگیرید، تمامش را به بیت المال تحویل دهید، چون شاید با این طرز درس خواندن، حق من نبود که از بیت المال مصرف کنم، و من نمی‌توانم جواب حق الناس را بگویم.»

آمار بازدید : 65

طلبه شهید حجت‌الاسلام محمدتقی امینیان فرزند آیت‌الله مختار امینیان(ره) در روستای فتیده از توابع لنگرود دیده به جهان گشود. او از همان دوران خردسالی از استعداد درخشانی برخوردار بوده و همواره تسلطی خاص بر احکام شرعی و آداب و رسوم مربوط به آن داشت که تعجب همه اطرافیان را به خود جلب کرده بود.

بیشتر بخوانید: وصیت یک طلبه نوجوان؛ به بیت المال بدهکارم

از ۹ سالگی نماز خواندن را شروع کرد. با اتمام دوران ابتدائی عشق و علاقه او به عبادت زیاد شد و روزه گرفتن را نیز از همین دوران آغازکرد وی اوقات فراغت خود را در دوران راهنمایی ضمن شرکت در فعالیت‌های انقلابی با بازی‌های سالم مطالعه کتب دینی و سیاسی می‌گذراند، در همان دوران علاقه‌مند به دروس طلبگی شد و یک سال و اندی در حوزه علمیه جلالیه آستانه اشرفیه به قرائت ادبیات عرب مشغول گردید، سپس تقاضا کرد برای ادامه تحصیل به قم برود.

در قم در مدرسه مبارکه رضویه اسکان پیدا کرد و به کتاب‌های سیوطی، حاشیه بامعنی اشتغال یافت. پیشرفتش بسیار خوب بود. زمان زمان جنگ تحمیلی بود. طبق سفارشات حضرت امام علاقه‌مند به دفاع مقدس شد و پس از آموزش‌های مقدماتی در حوالی منجیل و لوشان به شهر قم برگشت و با طلاب علوم دینیه کرمان که در مدرسه رضویه بود با هم در پایگاه امام جعفر صادق علیه السلام ثبت نام کردند و به جبهه دفاع رفتند در طی این مدت به دروس طلبگی خود نیز ادامه می‌داد و تا مقداری از شرح لمعه را پیشرفت نموده بود.

سپس با رفقای خود مرخص شدند و به دروس خود مشغول گشتند، مدت کوتاهی گذشت به گیلان آمدند چند روز پیش خانواده ماندند و بعد برای ادامه تحصیل به قم برگشتند. موقعی که می‌خواست به قم برود به خواهر کوچکش که در درون اتاق بود دست خود را به علامت خداحافظی حرکت داد و گفت دیدار تا قیامت، این جمله خواهرش را بسیار متأثر کرده بود دیگر خبری از ایشان نبود تا اینکه از مناطق جنگی نامه‌ای برای خانواده آمد و معلوم شد در شلمچه هستند. دیری نگذشت که طلبه‌ای از قم با خانواده تماس گرفت که محمدتقی شهید شده است و مفقود الجسد است. او بر اثر اصابت ترکش به مقام شهادت رسیده بود پس از یکی دوسال از طریق سپاه آستانه اشرفیه خبر آوردند که پیکر محمدتقی پیدا شده است. بعد از تشریفات تشییع جنازه انجام گرفت پدر برایش نماز خواند و او را در جوار شهدای آستانه اشرفیه به خاک سپرد.

وصیت نامه شهید محمد تقی امینیان

با عرض سلام خدمت شما پدر و مادر عزیزم چند کلمه‌ای به عنوان وصیت برایتان می‌نویسم امیدوارم حالتان خوب باشد، مادر جان امیدوارم که مرا ببخشی تو را خیلی اذیت کردم و هیچ گاه نتوانستم کوچکترین زحماتت را جبران کنم و حق فرزندی را اداء نمایم اگر مرا نبخشی در جهان آخرت بدبخت می‌شوم، هم چنین آقا جان امیدوارم مرا ببخشی، پدر و مادر شاید بوسیله همین شهادت (اگر شهید محسوب شوم) گناهانم بخشیده شود و شاید بتوانم شما را نیز شفاعت کنم تنها چیزی که از شما می‌خواهم این است که از من راضی باشید و دعا کنید که جزء شهدا محسوب شوم.

آقاجان!

موتور گازیم را بفروشید و هر چه پول دارم از بانک بگیرید تمامش را به بیت المال تحویل دهید، چون شاید با این طرز درس خواندن حق من نبود که از بیت المال مصرف کنم، و من نمی‌توانم جواب حق الناس را بگویم. شما خودتان از من بهتر می‌دانید که حضرت علی (ع) حاضر نشد چراغ بیت المال برای چند لحظه برای کار شخصی روشن بماند … اگر ممکن است یک ماه نماز برایم بخوانید نصفش را شکسته و بقیه را کامل و نیز اگر ممکن است هفت روز روزه برایم بگیرید و خواهش می‌کنم در مصیبت هایتان مصیبت تمام امامان را بخوانید. به برادرم و خواهرم بگوئید که هیچ ناراحت نباشید، چون شهادت بالاترین مقام یک انسان است، در خاتمه از تمام مردم می‌خواهم که جبهه را فراموش نکنند این جبهه جبهه حق در برابر باطل است اگر جبهه را فراموش کنید حق را فراموش کرده اید و همچنین امام را تنها نگذارید دیگر عرضی ندارم. جز التماس دعا

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده