توصیه های «شهیدحسینعلی خاندوزی» در وصیت نامه اش +دست نوشته

بسمه تعالي

شهيد حسينعلي خاندوزي در تاريخ یکم خرداد 1348 در خانواده اي مومن و متدين در روستاي سعد آباد بخش فندرسك شهرستان راميان گنبد ديده به جهان گشود . ايشان دوران كودكي خود را در كنار پدر و مادر خود گذراند دوران ابتدايي را در همان روستاي سعد آباد به پايان رساند ايشان در دبستان ابتدايي بهار آزادي تحصيل كرد . شهيد خاندوزي در دوران ابتدايي و تقريبا 10 ساله بود كه مادرش را بر اثر بيماري كه داشت از دست داد . بعد از آن تا اين كه شهيد به نبود مادر عادت كند برايش روزگار به سختي گذشت بعد از مدتي پدر شهيد چون قادر به اداره ي فرزندان و هم رسيدگي به كارهاي مزرعه را نداشت دوباره ازدواج مي كند . رفتار شهيد با همسر جديد پدرش بسيار خوب بود و احترام وي را به عنوان مادر خانواده بسيار حفظ مي كرد . شهيد حسينعلي خاندوزي دوران راهنمايي خود را در مدرسه ي راهنمايي بلال حبشي كه در همان روستاي محل زندگي شان بود گذراند . شهيد حسينعلي بسيار مهربان بود ايشان به مطالعه بسيار علاقه داشت ولي به دليل نبود امكانات مجبور بود فقط به مطالعه كتابهاي درسي خود بپردازد . شهيد با خواهر و برادر خود خيلي خوب رفتار مي كرد و هميشه به آنها در كارهايشان كمك مي كرد . شهيد حسينعلي اوقات بيكاري خود را با دوستانش به درس خواندن مشغول بود و يا گه گداري به ورزش فوتبال مي پرداخت شهيد حسينعلي محصل بود و عشق زيادي به امام و انقلاب و ميهن داشت ايشان در مراسم هاي مذهبي كه در مساجد برگذار مي شد و مخصوص ماه محرم و ماه مبارك رمضان بود شركت فعال داشت نسبت به نماز و روزه اش بسيار مقيد بود و اهميت زيادي به مسائل ديني مذهبي خود مي داد شهيد در جلسه هاي سياسي و انقلابي كه در بسيج مسجد محل و روستايشان تشكيل مي شد شركت فعال داشت و همين عشق به جنگ و انقلاب و امام و ميهن انگيزه اي شد براي ايشان كه از طريق بسيج سپاه پاسداران انقلاب اسلامي گنبد در تاريخ 24/10/65 به مناطق جنگي جنوب اعزام شود. شهيد هنگام رفتن به جبهه با پدر و مادر و خاهر و برادر هايش خداحافظي كرد و از همه ي آنها طلب حلاليت نمود و از آنها خواست كه براي پيروزي اسلام و مسلمين دعا كنند شهيد حسينعلي خاندوزي در تاريخ 21/2/66 در نبرد با مزدوران بعثي عراقي در منطقه عملياتي كربلاي 10 در محل بانه سردشت مفقود الاثر گشت . شهيد در تاريخ 23/2/66 بعد از گذشت 4 ماه جسد پاك اين شهيد را در شهرستان راميان گنبد در روستاي سعد آباد فندرسك با حضور يكپارچه و با شكوه فراوان در مزار بي بي يان در زادگاهش به خاك سپردند.

وصیت نامه شهید حسینعلی خاندوزی

بسم الله الرحمن الرحیم

وجعلنا من بین ایدیهم سداً و من خلفهم سداً فاغشیناهم فهم لایبصرون

بنام خداوند جان آفرین، بنام خدائیکه انسان را خلق کرد و در راه تداوم انقلاب اسلامی ما را یاری کرد.

با سلام بر سلحشوران جبهه های نور علیه ظلمت .

اینجانب حسینعلی خاندوزی اعزامی از شهرستان گنبدکاووس ، ساکن روستای سعدآبادفندرسک، بنا به وظیفه ای که احساس کردم ، در این برهه از زمان همانند دیگر فداکاران به صف مادیان حق پیوستم و تا خوزستان به پیش رفتم و در اینجا از خداوند سبحان می خواهم که اگر مرا لایق دانست در جوار شهدا جای دهد.

از امت شهید پرور و مسلمان ایران، بخصوص از شما اهل روستایم، می خواهم که اولاٌ گوش به فرمان و سخنان امام امت باشید و ولایت فقیه را تنها نگذارید ، چون اسلام مبنی بر اطلاعت از ولایت امر سفارشهای زیادی کرده است.

ثانیاً دعا و مناجات را فراموش نکنید.

ثالثاً ای پیروان حسین(ع) ، جبهه ها را خالی نگذارید که مشتاقان الله یاری می طلبند و از شما انتظار دارند که راه شهدا را ادامه دهید.

و از شما پدر عزیزم می خواهم مرا ببخشید که در جواب محبتهای شما کوتاهی کردم و از شما می خواهم که برایم طلب مغفرت نمائید.امیدوارم همچون ابراهیم خلیل اله مصمم تر و امیدوارم به خدای سبحان تکیه کنی.

و اما شما برادرانم، حق را یاری کنید و همیشه حق را در نظر بگیرید و چون کوه، استوار باشید.چون خداوند گفته است که یاری کنید مرا تا یاری کنم شما را.

تقوی پیشه کنید که تقوی پیشگامان مورد مغفرت خداوند قرار می گیرند. پیرو ولایت امر باشید، زیرا که هر چه داریم از ولایت فقیه است.

و شما ای خواهران گرامی، حجاب را رعایت کنید که حفظ حجاب بالاتر از خون شهیدان است. ای زن به تو از فاطمه اینگونه خطاب است. از زیبندهترین وصیت زن حفظ حجاب است. فرمایشات حضرت زهرا(س) و زینب کبری(س) را فرا راه زندگی خود قرار دهید.امیدوارم که دنبال احکام اسلام بروید و مشتاق خواندن قرآن کریم باشید.

و تو ای مادری که عمری به جای مادر قبلی من، نگهبان و خدمتگزار من بودی از تو می خواهم که اگر لغزشی از من سر زده به بزرگیت عفو نمائی.زیرا که آخرت و روز بازخواست در پیش است و شهادت جلوی من نقش بسته و باید در این نبرد مقدس شرکت کنم و به استواری کوه، در مقابل ابر قدرتها بایستم و دین خدا را یاری کنم.

و مجدداً از همه شما عزیزان و دوستانم می خواهم که از رهبر انقلاب اطاعت کنید و او را تا ظهور مهدی موعود(عج) یار و یاور باشید.

هرگز جبهه را خالی نگذارید و اسلحه ای را در دست من و دیگر شهدا بوده از زمین برداشته و بر علیه جنایتکاران با صفوفی آهنین بکار گیرید.

در خاتمه از خانواده گرامی ام و همچنین کلیه کسانیکه از من رنجشی دیده اند، می خواهم که مرا عفو بفرمایند و از آنها حلالیت می طلبم.

همچنین از خانواده گرامی ام، می خواهم که مرا در گلزار شهدا بی بیان دفن نمایند.

«خدایا،خدایا، تا انقلاب مهدی ، حتی کنار مهدی، خمینی را نگهدار»

«والسلام»

کوچک شما/حسینعلی خاندوزی/ هفدهم بهمن 65