نامه ای که یک روز قبل شهادت نوشته شده بود....
از لحظه ای که احساس مسئولیت حضور در جبهه را نمودم و برای خود یک تکلیف شرعی و قانونی و انسانی استنباط کردم، با دلی پر از غوغا و شور و هیجان قدم را نهادم و همچون معشوق به سوی معبودم شتافتم...

نوید شاهد گلستان؛ شهید مسلم صادقلو/ يكم آبان 1342 ، در شهرستان راميان به دنيا آمد. پدرش حسن، كشاورز بود و مادرش بهرامبگي نام داشت. دان شآموز سوم متوسطه در رشته تجربي بود. از سوي بسيج در جبهه حضور يافت. نهم آبان 1361 ، با سمت آرپي ج يزن در عين خوش هنگام درگيري با نيروهاي عراقي بر اثر اصابت تركش به شهادت رسيد. مزار او در گلزار شهداي زادگاهش قرار دارد.

«شهید مسلم صادقلو»؛ با تمام توان به دشمن می تازیم...  +دستخط شهید

نامه پر بار شهید مسلم صادقلو به خواهرش...

حضور خواهر گرامی سلام صمیمانه و پرتوان برادرت به شما خواهر مهربان.

ضمن آرزوی سلامتی و موفقیت در زندگانی و بهروزی در کارهایتان و ضمن آرزوی طول عمر به رهبر عزیز هوشیار و این هدایت گر، بازماندگان و با سلام به روان و خون شهدا و خانواده های محترم آنان و عرض خیر مقدم به امت زنده دل و پیروان خط ولایت فقیه و بلاخص به شما خانواده محترم خود سلام عرض می نمایم.

سلامی از اعماق قلبم از شریان نزدیک به قلبم؛ باری خواهر از لحظه ای که احساس مسئولیت حضور در جبهه را نمودم و برای خود یک تکلیف شرعی و قانونی و انسانی استنباط کردم، با دلی پر از غوغا و شور و هیجان قدم را نهادم و همچون معشوق به سوی معبودم شتافتم.

«شهید مسلم صادقلو»؛ با تمام توان به دشمن می تازیم...  +دستخط شهید

و از آنجائیکه از بدو برقراری اسلام همیشه بر مسلمین ظلم روا داشتند، این بار بر ملت مظلوم ما خیانت نمودند و سرمایه های هنگفتی از ما رو بودند.

ولی قدر مسلم آن است، چون برای اسلام خسارت می بینم، تحمل می کنیم، رزمندگان عزیز که از تمام آرزوی این دنیا در میگذرد و از جان و مال خود دراه آزادی مسلمین مایه گذاری می نمایم.

خدا می داند چه ارزشی نزد خدا دار و من بعنوان میلیونها جوان از یاران امام امت به ندای او لبیک گفتم، تا شاید یکی از فرامین الهی از گردن خود ساقط نمایم و قطعاً این حرکت من از روی آگاهی بود.

بر خلاف گفته توده عوام ملت که جنگ را یک نوع خسران و نابودی و قتل و غارت می پندارد. ما رزمندگان مصمم بر اهداف هستیم، و تا آخرین لحظه وجود کفار بر صحنه روزگار برای تحقق آرمانمان از پای نخواهیم نشست و از کلیه موانع گذشته و درهای استکبار را در هم کوبید و به عرش اعلاء به لقاء می شتافتم.

و باید شعار نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی را با ایثار خونمان به اثبات رسانیم و از شعار به شعور برسیم و آوای مظلومیت در بندان شیاطن را به آزادگی سوق دهیم.

خواهرم؛

از اخلاقیات و ایثار و ایمان و ناله و شجاعت و سلحشوری و مظلومت کفر ستیزان درس بگیریم.سخن فراوان است. رزمندگان در دل شب با معبود خود عاشقانه سخن می گویند و طلب شهادت می نمایند

«شهید مسلم صادقلو»؛ با تمام توان به دشمن می تازیم...  +دستخط شهید

با کمترین امکانات به راهشان مصمم می تازند. و بر خلاف دنیا پرستان از تمام لحاظ برای انقلاب مایه گذاری می کنند، خواهرم؛ شاید این آخرین نامه ایست که می نویسم و ما شاید شما را دیدار نکنیم و محبتهای شما دیگر نبینم و نمی دانم از زحمات و فداکارکاری شما چطور قدردانی نمایم

خجل هستم رزمندگان عزیز انشاالله عملیاتی که در به زودی در پیش دارند باید سرزمین اسلامی را از لوس اجانب پاک نمایم می دانم که آیا من هم مانند آنها می نوشم یا نه... می دانم که آیا در صورت شهادت تن پاره پاره ام به شما می رسد یا نه؟...

نمی دانم شهدا ما را می برند یا نه؟...خلاصه از شما می خواهم در صورت شهادت من گریه و فغان نکنید نگوئید ناکام شده زیرا که این امت شیعه بود، شهادت همچون حسین(ع) است.

شاید در این عملیات شهادت نصیب ما هم می شود، این آرزوی دیرینه و نخستین من می باشد، در آخر تکرار می کنم، که مرا ببخشید که شاید دل شما را رنجانده باشد.

او را نگه داریم و هر وقت دل شما برایم تنگ شد بخوانید نامه را پیش مادرم نخوانید، خواهشمندم....

خداحافظ/ به کلیه اقوام و خویشان و همسایگان و کسانی که از ما یاری نمودند سلام مرا برسان، بزرودی با یورش رزمندگان بر صفوف لشکر بعثی ، صهیونیستی پوزه صدام و صدامیان را به خاک مالیده و درس ابدی به متجاوزین خواهیم داد و انقلاب به یاری خدا به پیش خواهد رفت.

والسلام/ هشتم آبان 1361/ مسلم صادقلو/ امضاء

نامه پر بار شهید مسلم صادقلو به خواهرش...


منبع: پرونده فرهنگی شهدا/ اداره هنری، اسناد و انتشارات استان گلستان

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده