تعابیر زیبای شهادت در کلام شهید رسول ابراهیمی؛
شهادت عبارت است از پايان دادن به فروغ درخشان حيات در كمال هشيارى و آزادى و آشنايى با ماهيت حيات كه از ديدگاه معمولى عقل و خرد در متن طبيعت مطلوب مطلق مى باشد در راه وصول به هدفى كه والاتر از حيات طبيعى است.
شهادت : پايان دادن به حيات طبيعى براى دفاع از ارزشها

نوید شاهد فارس :
شهيد رسول ابراهيمی در چهاردهم فروردين 1331 در روستای نوبندگان فسا ديده به جهان گشود . تحصیلات خود را مقطع سوم راهنمایی گذراند و به علت وضعیت بد اقتصادی ترک تحصیل کرد.
 پس از پيروزي انقلاب در بسيج روستا ثبت نام نمود و با آغاز جنگ تحمیلی به جبهه رفت و سرانجام در پانزدهم آبان 1361 به شهادت رسید. روحش شاد.


( متن وصیت نامه )

نخست خداوندى را كه افتخار شناسايى سنبل بشريت امام خمينى بزرگ مرجع را، به من عطا فرمود سپاس و سپاس بخاطر اينكه قدرت مبارزه با نفس را كه همانا جهاد اكبر مى باشد به من داد و در اين مبارزه پيروز گردانيد.
 
سپاس بخاطر نعمتهاى فراوانت كه به ما ارزانى داشتى و سپاس بخاطر صحت و سلامتى هم سنگرانم و نعمت شهادت كه نصيبم گردانيدى.
 پروردگارا تو را به شهادت مى گيرم كه از زمانى كه جهاداكبر را آغاز كردم آنچه كردم فقط براى تو و در راه تو كردم و اكنون كه با قلبى سرشار از محبت تو بسوى جبهه حق عليه باطل
مى‌روم بخاطر رضاى تو و يارى ملت محروم در جبهه حق عليه باطل مى رزمم و شهادت را افتخار مى دانم اگر ما بخواهيم انواعى از رويدادهاى بزرگى را كه بوسيله افراد بشر در تاريخ بروز مى كنند و در سطرهاى درخشان آن ثبت مى شود مشخص نموده و آنها را ارزيابى نماييم هيچ يك از آنها نمى تواند با اهميت و عظمت شهادت برابرى كند.
 
شهادت عبارت است از پايان دادن به فروغ درخشان حيات در كمال هشيارى و آزادى و آشنايى با ماهيت حيات كه از ديدگاه معمولى عقل و خرد در متن طبيعت مطلوب مطلق مى باشد در راه وصول به هدفى كه والاتر از حيات طبيعى است.
يا شهادت عبارت است از پايان دادن به حيات طبيعى براى دفاع از ارزشها و حيات انسانى افراد جامعه .
يا به عبارت ديگر شهادت عبارت است از شكافتن قفس كالبد مادى و حركت به مقام شهود الهى در راه وصول  به مشيت ربانى  در بزرگداشت حيات انسانها يا به عبارت ديگر شهادت تعيين ملاك و ميزان و الگو براى زندگى در اين دنيا و بيان اينكه زندگانى بدون آن ملاك و ميزان و الگو نمى‌توانند خود را داراى حيات واقعى تلقى كنند در خاتمه هريك ازاين تعاريف شهادت بعدى از شهادت را توضيح مى دهد .

چه نكته بودكه نا گه زغيب پيدا شد              كه هر كه واقف آن نكته گشت پيدا شد
   چه مجلس است و چه بزم اينكه از مى تو حيد    محيط ما قطره شد آنجا و قطره دريا شد

هر لحظه اى از زمان كه از آينده مى رسد و به گذشته مى خيزد دنيا گامى از ما دور مى شود به مقدار آن لحظه آدميان را وداع مى گويد پس برخيز كه دگر وقت خفتن به سر آمد جريان زمان كه لحظه به لحظه‌ آن به آن رابطه ما را با جهان خارجى و موجوديت خودمان متغير مي سازد آنچه كه جريان زمان در ارتباط ما به جو خود بوجود مى آورد نه توفيقى است و نه برگشتى بلكه گذشتن است و بس اگر همه نيرو هاى جهان هستى دست به هم بدهند و همه انسانهايى كه در اين كره خاكى زندگى كرده و رهسپار زير خاك گشته اند و آنان كه هم اكنون در روى زمين قدم بر ميدارند و حتى آنان كه بعد از اين به دنيا خواهند آمد با جدى ترين اراده بخواهند كه يك لحظه را براى كمترين مدت متوقف نمايند امكان پذير نخواهد بود. خداوند حكيم چه حكمت متعاليه اى در ساختمان حواس و ذهن متشكل جهان طبيعت بكار برده است كه سريعترين حركت را لاينقطع را بصورت ثابتهايى در برابر لمس ما و ديدگان ما تجسم بخشيده است .
                        مردان دلير صحنه پيكاريم           از سازش و تسليم بى زاريم
                     با خنجر بيداد اگر كشته شويم         گلهاى هميشه سرخ اين گلزاريم

من در اين لحظه خونين غروب در اين خشم عظيم ايران قصد دارم كه سراسيمه چو يك مرد خدا تن به امواج خروشان بكشم. از درياى خونين عبور و به ساحل رسم بر قامت لاله هاى سرخ بنگر كه چگونه بر خاك وطن پر پر شده اند برخيز كه دگر وقت خفتن بسر آمد.

 سلام بر تمام هم شاگرديهاى عزيزم بر شما باد سلام كه امام عزيزمان اين اسطوره زمانه اسلام كه اين بنده از وصف چنين رهبرى عاجزم. سلام بر تمام آزاد مردان اسلام. سلام بر آنانى كه مرگ خونين را از زندگى ننگين برتر داشتند .

شايد براى تعداد كمى از بندگان خدا بى مفهوم باشد نوشته هاى من شرح مى دهم بطور خلاصه برايتان كه ما ارزش جهاد در راه خدا را چگونه در ك كرده ايم و چگونه مى بينيم مكتب را اينجا اتاق وجود ندارد سقفمان آسمان ، فرشمان زمين وقلممان سلاح ، كتابمان قرآن ، آخرين مدرك شهادت آرزوى من.

 خدايا به ما تو فيق بده كه در راه تو و به همراه ولى تو كشته بشويم و به فيض شهادت نايل گرديم خدايا اعضاى مرا براى خدمت در راه خودت قوى گردان . خدايا براى آمدن به سويت تصميم مرا محكم گردان وجدان ما قاطعانه حكم مى كند كه از ستم ديدگان بشرى دفاع كنم و در خدمت به انسانها از هيچ تلاش و گذشتى دريغ و مضايقه نكنم

مادر بزرگوار و همسر خوب و برادران از جان عزيزترم من از حيات خود با آن همه ابعاد و استعداد ها كه دارا بود و مى تواند به مرتفع  ترين قله هاى تسلط بر جهان صعود كنند چشم مى  پوشم و با تمامى هوشيارى و آزادى به جريان آن خاتمه مى دهم و هدفى والاتر از اين حيات طبيعى دارم كه به من اين قدرت را داده است كه اين حيات طبيعى را زير پا گذاشته و به آن هدف برسم و آن شهادت درراه حق و حقيقت والسلام

انتهای متن/
منبع: پرونده فرهنگی، مرکز اسناد ایثارگران فارس


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده