وصيتنامه شهید مهدى اميرى
چهارشنبه, ۰۴ بهمن ۱۳۹۶ ساعت ۲۱:۳۴
اى مردم شهيد پرور و صبور كشور اسلامى ايران، ما رفتيم و اگر خداوند قبول کند به خيل شهيدان پيوستيم اما شما مسئوليتى سنگين برعهده تان است مسئوليت پيام خون اين همه شهدا از صدر اسلام گرفته تا به حالا بر عهده شما است.

بسم الله الرحمن الرحيم

ولا تحسبن الذين قتلوا فى سبيل الله امواتا بل احيا عند ربهم يرزقون

مپنداريد آنانيكه در راه خدا كشته شدند مرده اند بلكه زنده اند و نزد پروردگار خود روزى دارند .

با عرض سلام و درود بر امام زمان و حضرت امام خمينى و تمامى شهيدان چند سطر به عنوان وصيتنامه مى نويسم.

تقاضاى بنده از مردم اين است كه وصيتنامه شهدا را بخوانند و آن را مورد عمل قرار دهند .

حمد و سپاس خداى را كه انسان را از خاك آفريد و سپس از روح خود در آن دميد و بعد از آن دو نيروى مخالف را درآن قرارداد. يكى نيروى عقل و خرد و روح الهى كه انسان را به كارهاى خير رهنمون ميدارد و او را به سوى كمال بي نهايت سوق ميدهد و هرگاه انسان به كارهاى ناشايست دست بزند جلوى او را مى گيرد و او را سرزنش ميكند كه همانا نفس لوامه است و اگر كسى از اين نفس لوامه و از اين پيامبر درونى خويش پيروى نمايد در دنيا وآخرت خوشبخت خواهد بود و ديگرى اماره است، هواى نفس است و شيطان درونى است كه انسان را همواره به بدي ها وا ميدارد يكسره آدمى را به سركشى در مقابل پروردگار خويش مجبور مى سازد و او را به اسفل السافلين نزديك ميسازد و بيچاره كسى كه از اين نفس درونى پيروى كند كه در دنيا و عقبى زيانكار است (خسر الدنيا والاخره ) و من با پيروى از عقل و خرد خويش و با آگاهى كامل و از روى يقين با تفكر در خلقت زمين و آسمانها و موجوداتى كه درون آنها در حال حركت و جنب و جوشند و آمد و شد شب و روز و تفكر در خود انسان اين موجود عجيب جهان خلقت و بالاخره در نظمى كه در تمامى آنها حكمفرما است به پروردگار يكتاى خويش ايمان آورده ام و دين او را گردن نهاده ام و قرآن را اين كتابى كه پس از 14 قرن از نزول آن هنوز دست نخورده است و هنوز آيات آن دلنواز است و مطالب آن كهنه نشده است و به فرموده رسول اكرم كه مى فرمايد در درون هر آيه از آن هسته اى است كه اگر دو هسته از آن را با يكديگر داخل كنيم هسته جديد ديگرى از علم بوجود مي‌آيد و همينطور ادامه دارد.

بله و اين كتاب را گفته خدا مى دانم و به آن اعتقاد دارم و دستوراتش را گردن مى نهم آنجايى كه می فرمايد جهاد را برشما نوشتيم (كتب عليكم القتال) و آنجايى كه مى فرمايد هر گاه حرمت دين خدا مورد تجاوز كفار قرار گرفت بايد به دفاع و جهاد از آن پرداخت. پس به جبهه آمدم تا وظيفه اى را كه خداوند براى هر مسلمانى قرار داده با كمك او به انجام رسانم. آنجايى كه مى بينم بلاد اسلامى مورد هجوم كفار قرار گرفته اند و آنجايى كه مي بينم كه چه ظلمها و جناياتى بر مردم بى گناهى كه در حرمت اسلام هستند روا داشته مى شود ديگر جاى ماندن و سكوت نيست كه براى خروش و طغيان عليه اين گونه نا برابري هاست که مى جنگم و دفاع مى كنم در راه خدا، تا شايد براساس آيه شريفه والذين جاهدوافينا لندينهم سبلنا كه مى فرمايد آنانيكه كوشش و جهاد ميكنند در راه ما آنان را به راه خودمان هدايت مى كنيم تا شايد واقعا به راه حقيقت و راه راست هدايت شوم و به سر منزل مقصود برسم.

اى مردم شهيد پرور و صبور كشور اسلامى ايران ما رفتيم و اگر خداوند قبول نمايد به خيل شهيدان پيوستيم اما شما مسئوليتى سنگين برعهده تان است مسئوليت پيام خون اين همه شهدا از صدر اسلام گرفته تا به حالا بر عهده شما است.

پيام خون شهدا اين است كه تا آخرين نفس و تا آخرين قطره خون كه داريد از اسلام دفاع كنيد و بر عقيده خود استوار باشيد. مبادا با ناملايمات و سختي ها كمبودها و گرفتاري ها بر شما غلبه كند و خداى ناخواسته از عقيده خود دست برداريد و امام را تنها بگذاريد كه اگر چنان شود هيچ ميدانيد كه خون مقدس تمام شهدا پايمال شده است.

هرگز كه چنين نخواهد شد و مى دانم كه شما مردم مسلمان ايران هرگز به زير بار ذلت نخواهيد رفت و مانند مولايمان حسين (ع) نداى هيهات من ذله را سر مى دهيد .

در خاتمه اميدوارم كه خداوند تعجيل در فرج صاحب واقعى مان امام زمان (عج) بيندازد و اسلام بر تمامى كفر و نفاق پيروز شود كه همانا وَ نُريدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَي الَّذينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثينَ اميدوارم كه خداوند امام خمينى را تا انقلاب مهدى (عج) براى اسلام و مسلمين نگهدارى كند.

سخنى با پدر و مادرم. اى پدر و اى مادر گرامى و بزرگوارم از اين همه زحمات كه براى من كشيديد كمال تشكر را دارم هر چند كه هرگز نمى توانم دين شما را ادا كنم. لاكن در خواست ميكنم كه اين بنده را حلال کنيد و براى من از همه حلاليت بطلبيد و از شما تشكر مى كنم. از شما مى خواهم كه شكرگزار خدا باشيد و پشتيبان انقلاب و اسلام باشيد و از شما خواهرانم و همچنين برادرانم مى خواهم كه در مقابل سختي ها و ناملايمات شكيبا وصبور باشيد كه ان ا... مع الصابرين و هرگز تزلزل و اضطرابى به خود راه ندهيد از خواهرانم حلاليت مى طلبم و مى خواهم مانند حضرت زينب (س باشند.

از برادرم هم حلاليت مى طلبم و مى خواهم كه بياد خدا باشى و درسهایت را خوب بخوانى و ناراحت نباشى و فرد خوبى براى انقلاب باشى. ديگر اينكه از همه مى خواهم بنده را حلال كنند و حلاليت بطلبيد و اگر حقى دارم او را حلال كردم. ديگر اينكه از پدرم مى خواهم يكسال نماز و روزه قضا برايم بخرند و مقدارى پول به عنوان ظلمه بدهيد و پارچه اى كه توسط 40 مومن رضايت داده اند در روى سينه بنده بگذاريد.

 

 

----------------

شهید مهدی امیری بیست و پنجم آبان ماه سال 1343 در شهرستان ملایر از توابع استان همدان و در خانواده ای مذهبی دیده به جهان گشود. پدرش آقا عباس، کارمند بانک بود. سال 1350 وارد دبستان شد و تحصیلات خود را آغاز کرد و تا پایان دوره متوسطه در رشته علوم تجربي ادامه تحصیل داد.

از همان کودکی شیفته قرآن بود و به قرائت قرآن و عمل به دستورات الهی توجه ویژه داشت. بسیار سر به زیر و با اخلاق بود و این امر او را به الگوی رفتاری همکلاسی ها و هم محله ای هایش تبدیل کرده بود.

در سال های انقلاب در کنار دیگر جوانان و نوجوانان انقلابی در فعالیت های انقلابی شرکت کرد و به قدر توان خود در راه پیروزی انقلاب گام برداشت. پس از انقلاب و با آغاز جنگ تحمیلی مرغ جانش در هوای جبهه ها بال بال می زد و تشنه حضور در کارزار نبرد حق علیه باطل بود تا اینکه توفیق حضور در جبهه ها را به دست آورد و از طریق نیروی بسیج روانه مناطق عملیاتی شد و در عملیات های متعدد شرکت کرد.

سرانجام در چهارم بهمن ماه سال 1365 در جریان عملیات کربلای 4 در منطقه عملیاتی شلمچه بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید و به کاروان عظیم شهدا پیوست. پیکر پاکش را در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپردند تا زیارتگاه عاشقان و دلدادگان باشد.

یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.

تقاضاى بنده از مردم اين است كه وصيتنامه شهدا را بخوانند و آن را مورد عمل قرار دهند
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده