فرازی از وصیتنامه و زندگی نامه شهید محمود قوانلو/جبهه مدرسه ولایت پذیریست
شهید محمود قوانلو در سال 1343 در شهر رامیان و خانواده ای متدین چشم به جهان خاکی گشود. از همان کودکی بسیار زیرک و باهوش بود به طوری که همگان به این امر اذعان داشتند. وی پس از پشت سر نهادن مراحل تحصیل در سال 1361 موفق به دریافت مدرک دیپلم از هنرستان شهید ناصری گنبد شد. او در طی دوران تحصیل، همواره شاگردی کوشا، جدی و موفق بود. خوش خلقی، عشق به امام و انقلاب و پایبند بودن به اعتقادات مذهبی، از جمله ویژگی های بارز این شهید بزرگوار بود. در ضمن به نماز جمعه و جماعات و نیز شرکت در مجالس دینی، خیلی اهمیت می داد و دیگران را هم به انجام این فرایض تشویق می کرد. در این هنگام که جنگ تحمیلی آغاز شده بود و سرلوحه همه امور قرار داشت.
او تصمیم گرفت به میدان های نبرد بشتابد تا از مرز
و بوم میهن اسلامی دفاع نماید لذا بلافاصله بعد از شرکت در کنکور سراسری دانشگاه، عازم
منطقه کردستان شد و پس از آن به جبهه جنوب اعزام گردید که در این هنگام با اعلام نتایج
کنکور وی موفق شد در رشته صنایع اتومبیل دانشکده فنی شهر بابل پذیرفته شود اما بلافاصله
بعد از ثبت نام، مجددا رهسپار دیار عاشقان شد و مدت زیادی را درآن مکان قدسی سپری کرد.
پس از بازگشت از جبهه، تحصیلات خود را در دانشگاه آغاز نمود و با گذشت یک ترم باز دل
در گرو جانان سپرد و برای چهارمین بار به جبهه سفر کرد به امید آنکه بتواند جواز صعود
خود را به ملکوت اعلی کسب نماید. سرانجام به آرزوی دیرینه خود که همانا دیدار دوست
بود، نایل آمد و در تاریخ 6/3/1364 به شهادت رسید.
فرازهایی از وصیت نامه شهید محمود قوانلو
آری انقلاب اسلامی باعث شد تا من از زندگی
مادی و زودگذر دنیا خارج شوم و با دیدگاه توحیدی و با بینشی وسیع بنگرم. سپاس خدایی
را که این نعمت بزرگ یعنی امام خمینی را برای ما فرستاد تا ما را از ظلمات نجات بخشد
و هادی ما برای رسیدن به روشنایی ها باشد و برحسب احساس مسئولیت دینی خود، فی سبیل
ا... در این راه قدم می گذارم تا لبیک گوی فرامین رهبرم باشم و امیدوارم بتوانم ادامه
دهنده راه شهیدان باشم. از خداوند متعال می خواهم که مرا در این راه یاری نماید و تا
آنجا که بتوانم مبارزه خواهم کرد و آنگاه که شهادت در راه حق نصیب من گشت با آغوش گرم
و باز از آن استقبال کرده و خون ناقابل خود
را در راه اسلام عزیز تقدیم خواهم کرد. نیک می دانم که هر انسانی در هر مکان و هر زمانی
که باشد بالاخره مرگ به سراغش خواهد آمد.
پس چه بهتر که این مرگ در بستر به سراغ انسان نیاید و انسان خودش به سراغ مرگ برود. جوانان مسلمان ایرانی هیچ ترسی از مرگ نداشته بلکه مرگ با عزت را افتخار می دانند، همچنان که سرور شهیدان افتخار می دانست. شهادت آرزوی هر فرد مسلمان است و این عشق به شهادت از زمانی که پا به عرصه وجود نهادم در قلبم نهفته بوده است و هر بار که می دیدم شهیدی را تشییع می کنند، شعله عشق به شهادتم فروزانتر می شد و آرزو می کردم من نیز روزی بتوانم در میدان جهاد به درجه رفیع شهادت نایل آیم. پوشش و حجاب، اعتراض نفس لوامه به نفس اماره است. پوشش عامل پرواز معنوی زن از کنج خانه به سوی ملکوت اعلی است. سیاهی چادرتان، بیش از سرخی خون من، قلب دشمن را می لرزاند. با یاد خدا در دل، عشق خدا در سر و سلاح آتشین بر کف، تکبیر گویان به قلب سپاه کفر زنید و با جهاد و شهادت، فتح بزرگ را به امام و امت هدیه کنید.از یاد ولایت غافل نشوید. بزرگترین درسی که جبهه به من داد درک ولایت بود و برای من جبهه مدرسه ولایت پذیری است.
منبع:معاونت فرهنگی و آموزشی بنیاد شهید گلستان/پرونده فرهنگی شهدا