گفتگو با مادر شهید اسماعیل حسین پور؛
دوشنبه, ۱۴ مهر ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۰۷
نوید شاهد _ «شهید همیشه می‌گفت؛ متجاوز باید برود و نابود شود. بعد از صدام نوبت اسرائیل است. او همیشه به دوستانش نیز توصیه می‌کرد به جبهه بروند، جبهه را خالی نگذارند و باید حق مظلوم را از ظالم گرفت.» آنچه خواندید بخشی از گفتگوی نوید شاهد خراسان شمالی با مادر شهید "اسماعیل حسین پور " است که شمارا به خواندن متن کامل این مصاحبه دعوت می‌کنیم.
  به گزارش نوید شاهد خراسان شمالی؛ شهید اسماعیل حسین پور یکم شهریور 1346 در روستای شهرآباد بربر از توابع شهرستان مانه و سملقان به دنیا آمد. پدرش جان محمد و مادرش بیگم نام داشت. وی تا پایان دوران راهنمایی درس خواند وی به‌عنوان پاسدار وظیفه در جبهه حضور یافت و درنهایت بیست و پنجم مهر 1363 در میمک توسط نیروهای عراقی براثر اصابت ترکش به سر شهید شد. در ادامه گفتگوی نوید شاهد خراسان شمالی را با بیگم حسین پور مادر این شهید گرانقدر می‌خوانید:

  نوید شاهد خراسان شمالی: لطفاً خودتان را برای مخاطبان ما معرفی کنید.

مادر شهید : به نام خدا، خانم بیگم حسین پور هستم مادر شهید اسماعیل حسین پور.


همیشه به دوستانش می‌گفت : باید حق مظلوم را از ظالم گرفت

نوید شاهد: لطفاً از دوران کودکی اسماعیل برایمان تعریف کنید.

مادر شهید: اسماعیل بچه‌ بسیار شیرین‌سخن و مؤدبی بود، اصلاً کاری به کار کسی نداشت و همه از او راضی بودند. از همان دوران کودکی علاقه شدیدی به نماز خواندن داشت .

 نوید شاهد خراسان شمالی: وضعیت تحصیلی شهید چگونه بود؟

مادر شهید: دوران ابتدایی را با موفقیت در دبستان شهید ابراهیم محمدپور به پایان رساند و سپس وارد مدرسه راهنمایی شهید مدرس شد، او در مدرسه عضو انجمن اسلامی بود و همیشه با مربی تربیتی آموزشگاه در امور تربیتی همکاری می‌کرد. خصوصاً در امور نمایشنامه، تئاتر و همچنین شرکت تعاونی و اتخاذ دانش آموزان می‌کوشید. وی کلاس اول و دوم راهنمایی را با موفقیت به پایان رساند در کلاس سوم مشغول به پایانش بود که تصمیم گرفت به جبهه برود.

نوید شاهد خراسان شمالی: وقتی شهید این تصمیمش را با شما در جریان گذاشت شما چه عکس‌العملی داشتید؟

مادر شهید: من اولش ناراضی بودم و اصلاً با او موافقت نکردم تا اینکه یک روز از مدرسه آمد و گفت؛ مادر جان چرا من نباید بروم و از میهن دفاع کنم. اگر نروم دشمن به خاک ما تجاوز می‌کند آیا تو دوست داری این‌طور شود؟ بعد می‌توانی جواب خدا را بدهی؟ پس حضرت علی‌اکبر جوان را به یاد بیاور که چگونه سینه‌اش را سپر کرد، او هم مادرش نباید می‌گذاشت. این حرف‌ها را که شنیدم بعد از چند روز رضایتم را اعلام کردم.

نوید شاهد: عکس‌العمل اسماعیل بعد از شنیدن رضایت شما به جبهه رفتن چگونه بود؟

مادر شهید: او با شنیدن رضایت من خیلی خوشحال شد و انگاری پر درآورده بود و اشک شوق می‌ریخت. او ثبت‌نام کرد و ابتدا برای آموزش به سرخس اعزام شد، بعد از پایان آموزش به منطقه جنگی اعزام شد. شهید بعد از آمدن اولین مرخصی که وقت امتحانات نهایی‌اش بود در اولین فرصت در امتحانات شرکت کرد و با موفقیت قبول شد و ازآنجاکه خیلی به جبهه رفتن علاقه داشت، بعدازظهر همان روز امتحانات، دوباره برای بار دوم به جبهه اعزام شد. مدتی در اهواز ماند و سپس در بیست و پنجم شهریور سال 1363 به میمک رفت.

 نوید شاهد خراسان شمالی: نظر شهید درباره جنگ تحمیلی عراق علیه ایران چه بود؟

مادر شهید : باید توجه داشته باشیم نه‌تنها نظر شهید حسین پور، بلکه نظر هر شهید دیگری درباره جنگ تحمیلی روشن است. اما شهید همیشه می‌گفت؛ متجاوز باید برود و نابود شود. بعد از صدام نوبت اسرائیل است. او همیشه به دوستانش نیز توصیه می‌کرد به جبهه بروند، جبهه را خالی نگذارند و باید حق مظلوم را از ظالم گرفت.

نوید شاهد خراسان شمالی: روحیه شهید بعد از اولین اعزامش به جبهه و عملیاتی که در آن شرکت داشته چگونه بود؟

مادر شهید: روحیه شهید بعد از اولین اعزام خیلی خوب و عالی بود به‌طوری بود که وقتی اولین بار به مرخصی آمده بود اصلاً آرام و قرار نداشت .

 نوید شاهد خراسان شمالی: آخرین دیدار شهید به چه صورت بود و توصیه‌اش چه بود؟

 مادر شهید: بعد از دو بار اعزام به جبهه، در دوره دوم و سخنرانی فرمانده شان مبنی بر اینکه به‌زودی حمله‌ای را آغاز خواهیم کرد، پسرم دوباره به جبهه رفت که این آخرین دیدار بود. چند روزی مرخصی آمده بود اما از شوق دیدار یار آرام و قرار نداشت و فوراً تصمیم به اعزام گرفت و راهی جبهه شد. تنها توصیه‌اش این بود که دنیا برایم تنگ است و افسرده حال هستم و همیشه توصیه‌اش به خانواده و مردم و دوستانش این بود که به یاری دوستان بشتابند تا روسفید باشند. هم‌رزمانش می‌گفتند شهید همیشه می‌گفت دعای کمیل، توسل و زیارت عاشورا را بخوانید و شهدای دیگر را از یاد نبرید.


 نوید شاهد خراسان شمالی: لطفاً از نحوه شهادت اسماعیل برایمان صحبت کنید. چگونه به شهادت رسید؟

 مادر شهید: طبق گفته‌های هم‌رزمان شهید، پسرم همراه با تعدادی از هم‌رزمانش در عملیات میمک حضور داشت و در این عملیات، لشگریان خدا پیشروی پیروزمندانه چشم‌گیری داشتند که ناگهان شهید بر اثر ترکش تانک 72 دشمن که به ناحیه سر اصابت کرده بود و به هم‌رزمان شهید خود پیوست.

 نوید شاهد خراسان شمالی: چه کسی خبر شهادت شهید را به شما داد؟

 مادر شهید: دقیقاً دو روز مانده بود که خبر شهادت پسرم را بیاورند خواب دیدم که در حرم امام رضا نشسته‌ام و اسماعیل هم آنجا بود. بعد آمد پیشم و کمی آب به من داد خوردم به او  گفتم: پسرم چرا پیش مادرت نیامدی تا باهم به پابوس امام رضا بیاییم ما منتظرت هستیم اسماعیل گفت: مادر جان آرام باش و صبر داشته باش، من حالم خوب است و دقیقاً دو روز بعد ما در روستا زندگی می‌کردیم و دیدم شورا و بزرگان روستا با چند نفر آمدند و خبر شهادت اسماعیل  را به ما دادند.



    منبع : اداره اسناد و انتشارات اداره کل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان خراسان شمالی

   تنظیم : مریم سلاخی

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده