پسرم آروزی دیدار امام را داشت
به گزارش نوید شاهد گلستان؛ شهید ابوالحسن هادی، یکم دی ۱۳۳۴ در شهرستان کردکوی به دنیا آمد. پدرش «رمضان» و مادرش «حلیمه»، نام داشت. تا دوم راهنمایی درس خواند. کارمند آموزش و پرورش بود. پنجم آذر ۱۳۵۷ در گرگان توسط عوامل رژیم شاهنشاهی بر اثر اصابت گلوله به پهلو و شکم، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای امامزاده عبداله همان شهرستان به خاک سپردند.
خاطره ای به نقل از مادر شهید هادی
شهید ابوالحسن هادی به امام خمینی «ره» خیلی علاقه داشت و همیشه در مبارزات و تظاهرات شرکت میکرد. حتی شبها برای نوشتن شعار ضد رژیم شاهنشاهی روی در و دیوار بیرون میرفت و وقتی من با این کارهایش مخالفت میکردم در جوابم میگفت: مادر جان تو نمیدانی که امام خمینی چه کسی است. اگر او را میشناختی مرا برای حمایت از او تشویق میکردی من میروم و آن قدر به مبارزه ادامه میدهم تا روزی که امام خمینی بیاید و او را ببینیم.
وقتی پسر خاله اش به شهادت رسید او برای رسیدن به هدفش که همان پیروزی انقلاب اسلامی و آمدن امام بود مصممتر شد و میگفت: ما باید برویم و راه این شهدا را ادامه بدهیم. تا خون آنها پایمال نشود.
روزی که میخواست به تظاهرات برود او را صدا کردم و گفتم ابوالحسن، پسرم من تو را به سختی بزرگ کردم نرو. امروز اگر بروی تیر میخوری و زخمی میشوی. با شنیدن صحبتهای من خندهای کرد و گفت: مادر جان تو از کجا میدانی؟!
گفتم مادر جان انگار به من الهام شده، گفت: نگران نباش هرچه خدا بخواهد همان میشود و رفت. بعد از ظهر برادرش ابوالحسن خبر زخمی شدنش را به من و پدرش داد و ما سراسیمه به بیمارستان پنجم آذر رفتیم با دیدن پیکر مجروح پسرم روی تخت بیمارستان به طرفش دویدم و با گریه گفتم: ابو الحسن مادر جان دیدی گفتم که تیر میخوری! حالا من چه کار کنم؟
ابوالحسن با شنیدن صدای من چشمش را باز کرد و، چون آنجا افراد ضد انقلابی و ساواک زیاد بودند به من گفت: یواش، گریه نکن، گریه نکن مادر که دشمن با شنیدن صدای تو خوش حال میشود.