بانویی که درب خانه اش را به روی تظاهر کنندگان گشود
به گزارش نوید شاهد گلستان؛ شهید نرگس قصابان، سی و یکم اردیبهشت ۱۳۰۸ در شهرستان شاهرود به دنیا آمد. پدرش «باقر» و مادرش «سلطان»، نام داشت. خواندن نوشتن نمیدانست. خانهدار بود. ازدواج کرد و صاحب یک دختر شد. پنجم آذر ۱۳۵۷ در گرگان توسط نیروهای رژیم شاهنشاهی بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید. پیکر وی را در گلزار شهدای امامزاده عبدالله همان شهرستان به خاک سپردند.
شهید همراه خانواده اش از شاهرود به گرگان آمد و همچنان تحت تعالیم اسلامی رشد نمود. پا به دوران جوانی نهاد. او پس از چندی ازدواج و زندگی نوینی را آغاز کرد. زندگیاش همواره با صمیمیت و شادی بود، چراکه وجودش سرشار از تعهد و شایستگی و خلق و خوی اسلامی و همواره شریک و یار و غم خوار همسرش بود.
همسرش میگوید: «نمازش را میخواند، زنها دوستش داشتند، با شهادت او واقعا کمرم شکست. او در زندگی بسیار مهربان و با محبت بود و زنهای همسایه دوستش داشتند.»
سال ۱۳۵۷،اوج درگیری و گسترش مبارزات مردم مسلمان تحت رهبری امام خمینی «ره»، علیه ظلم و بیداد محمد رضا پهلوی بود. با اوج گرفتن این درگیریها شهید همچنین طرفدار برادران انقلابی گردید و به نهضت اسلامی پیوست. به طوری که همیشه در منزل از انقلاب صحبت میکرد.
آقای تقی یخچالی از قول همسر شهیدش میگوید: «خدا کند شاه برود و امام بیاید. وقتی زنهای بی حجاب را میدید میگفت: تقی! خداکند روزی بیاید که این بی حجابیها از بین برود.»
روز خونین پنجم آذر گرگان فرا رسید و دژخیمان بی رحمانه مردم را به گلوله میبستند. جمعیت هر یک به سویی میدویدند. گروهی نیزل به منازل پناهنده شدند که در این میان عدهای به منزل شهید نرگس قصابان، پناه میبردند. تا از چنگ ماموران در امان باشند. شهید درب حیاطش را باز گذاشته بود و از آنها استقبال میکرد. در این موقع ساعت حدود ۱۱ صبح، سفاکان به سوی درب منزل شلیک کردند که به پهلوی آن بانوی فداکار فرو نشست و از پشت بیرون آمد. مردم مسلمان و قهرمان او را به بیمارستان رساندندمدتی بیهوش بود. بعد به هوش آمد و کمی سخن گفت. هنگام صحبت کردن میخندید و خوشحال بود گویی به بالاترین آرزویش رسیده است. تا اینکه صبح روز بعد ششم آذر روحش به آسمان پرواز کرد و به جمع دیگر شهیدان پیوست.