جمعه خونین مکه | زنی از تبار سمیه
به گزارش نوید شاهد گلستان؛ شهید معصومه عرب بالاجلینــی، بیست و هشــتم مرداد ۱۳۰۵ در روســتای جلین علیا از توابع شهرســتان گرگان به دنیا آمــد. پدرش ملک محمد (فوت) ۱۳۳۰ مادرش خدیجه بانو نام داشت. خواندن و نوشتن نمیدانســت. خانه دار بود. سال ۱۳۲۴، ازدواج کرد و صاحب یک پسر و شش دختر شد. نهم مرداد ۱۳۶۶ در مکه مکرمه توســط نیروهای آل سعود بر اثر اصابت گلوله به سینه، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش قرار دارد. فرزند وی ابوالفضل نیز به شهادت رسیده است.
باز طبل عزا به صدا درآمد، باد صبا نسیم غبار فراق یار دیگری را به ارمغان آورد. عطر شهادت شهرمان را فرا گرفت؛ و سیلاب اشکهایمان را در فراق آن سبکبال خویش اقبال جاری گشت. بغض هایمان شکست، شیون و فغان شیفتگانش به آسمان برخاست.
در سوگ سرو قامتی که حماسه عشق را جانانه سرود و راست قامت جاودانه تاریخ شد. شهیدی که خود مادر شهید بود و باده سرخ شهادت نوشید و در خانه خدا، قهقهه مستانه سر داد کسی نبود جز شهیده معصومه عرب بالا جلینی.
جمعه خونین مکه که در آن فریاد "لا اله الا الله" و "الله اکبر" بلند بود، یادآور لحظات فراموش نشده صدر اسلام است؛ که ابوجهل، ابولهب و ابوسفیانها و تمام شیطانها را یارای شنیدن ندای ملکوتی "لا اله الا الله" را نبود و حج ۱۳۶۶ هم با فریاد کوینده به شیطان بزرگ "نه" گفت. یک "نه" به وسعت "لا اله" یعنی نفی تمامی قدرتهای شیطانی.
دیروز سمیه و یاسرهای پیامبر خدا را که به ابوجهلها "نه" گفته بودند به زیر شکنجههای وحشتناک و در نهایت به شهادت کشاندند و امروز هم سمیه و یاسرهای فرزند پیامبر خدا را که تنها شعارشان "نه" به معنای سازش با شیطان بزرگ بود توسط آنها به شهادت رسیدند؛ و این تکرار تاریخ است. تاریخی شیرین که پیروزی "محمدیان" را به همراه دارد.
در این راستا، شهیدی از تبار سمیهها و زینبها و پرورش یافته در دارالمومنین ایران، خواهر مکرمه و مبارز انقلابی، حاجیه خانم "معصومه عرب بالاجلینی" به کاروان شهدای پیوست. در حرم امن خدا قصد زیارت خانه خدا را داشت که لطف خدا باعث شد به زیارت صاحب خانه نایل شود.
شهیده مظلوم در سال ۱۳۰۵ در روستای جلین علیا از توابع شهرستان گرگان به دنیا آمد. او زنی پرتلاش و مبارز بود. در اکثر راهپیماییها و تظاهراتها شرکت فعال داشت. از مشتاقان فعال شرکت در نماز جمعه گرگان بود.
فعالیت در پشت جبهه
در پشت جبهه فعالیت زیادی از خود به یادگار گذاشت. این تلاشها را به جایی رساند که از طریق کمیته امداد امام در جبهه به منظور ادای دین خویش به شهدا و لبیک به ندای امام عزیز و کمک به فرزندان رزمنده اش، حضور پیدا کرد.
او بیست و هفتمین شهید روستای خود بود و تک ستارهای در آسمان منطقه گرگان و روستای "جلین" و الهام بخشی شد برای خواهران که زینب وار به یزید زمان صدام "نه" بگوید و سمیه وار به دست ابوجهل زمان در جمعه خونین مکه بر اثر ضرب و جرح که بر سر و صورت و بدنش مشهود بود و خفگی در کنار خانه خدا شهید شد. تا در تاریخ، نمونه انسانهای مومنی باشد که مظلومانه به دست شجره خبیثه استکبار و ارتجاع فریاد "مرگ بر امریکا"، "مرگ بر اسرائیل" و "لا اله الا الله" را معنی کرده باشد؛ و بر ما است که انتقام خون به نا حق ریخته شده این عزیزان با اعزام به جبهه و نابودی دشمن که در نهایت ریشه استکبار جهانی که در راس آن آمریکای جنایتکار است کنده شود؛ و این دور نیست.