زندگی نامه/
دوشنبه, ۱۱ بهمن ۱۴۰۰ ساعت ۱۰:۲۱
در زندگی نامه شهید علی عطاران از زبان مادرش می خوانید: گفت: مادر می‌دانی که این چهره به چه درد می خورد؟ گفتم: بگو فرزندم؛ شهید علی عطاران پاسخ داد: چهره الان من به درد قبرستان شیخان و هم جواری با شهدا می‌خورد.

به گزارش نوید شاهد استان قم، شهید علی عطاران فرزند حبیب اله در یکم مهرماه 1338، در شهر مقدس قم چشم به جهان گشود.

وی دوران کودکی را در جوار کریمه اهل بیت فاطمه معصومه «س» گذراند و تحت تاثیر تربیت مذهبی پدر و مادر و محیط پا به عرصه جوانی گذاشت.

مبارزه با رژیم ستم شاهی، همراه دایی خود به پخش اعلامیه و فعالیت‌های انقلابی گردید و همزمان با شکل گرفتن انقلاب وی نیز همپای سایر مردم به مبارزه و راهپیمایی ادامه داد؛ تا انقلاب به پیروزی رسید.

او پس از پیروزی انقلاب به سپاه پیوسته و با شروع جنگ تحمیلی علیه رژیم بعث عراق نیز با توجه به احساس مسئولیت سنگین در حفظ تمامیت مرزی و مذهب و مملکت خویش در سال 1360 به جبهه‌های نبرد اعزام شد و با دشمن به مبارزه مسلحانه پرداخت.

شهید عطاران در زمانی که در جبهه به سر می برد نیز با تماس‌های مکرر از احوال خانواده خود با اطلاع می شد، تا اینکه پدرش آن به بیماری سرطان مبتلا گشته و شهید جهت عیادت به بالین پدر می آید، به ایشان محبت فراوانی می‌کند، اما احساس مسئولیت وی در جبهه اجازه رها کردن سنگر را نداده و مجددا اعزام می گردد.

از خاطرات مادر شهید می خوانید؛

روزی فرزندم جلوی آیینه ایستاده و مشغول شانه کشیدن به موها و ریش خود بود، با لبخندی رو به من کرد و گفت: مادر می‌دانی که این چهره به چه درد می خورد؟ گفتم: بگو فرزندم؛ شهید علی عطاران پاسخ داد: چهره الان من به درد قبرستان شیخان و هم جواری با شهدا می‌خورد.

شهید عطاران بسیار شجاع و بی باک بود.

وی مقید در انجام فرایض دینی بود.

همچنین ایشان بسیار خوش اخلاق بوده و با اهل منزل خصوصاً مادر خوش اخلاقی می کرد.

او به تلاوت قرآن و دعای کمیل علاقه وافر داشت. چنانچه که هنگام شهادت از جلسه دعای کمیل برمی‌گشت.

همچنین دو بار در زمان قبل از انقلاب حج رفت و در انجام اعمال واجب روزه گرفت.

شهید عطاران در زمان قبل از انقلاب نیز فعالیت در زمینه پخش اعلامیه و یک بار نیز حین این عمل مورد ضرب و شتم مامورین قرار گرفت.

شهید عطاران به شعر سرودن نیز علاقه داشت؛ چنانچه در زمان شهادت نوشته و سروده ایشان که با خون حود آغشته بود در جیب لباسش یافت شد که توسط بنیاد برای قرار گرفتن در موزه شهدا به امانت گرفته شده است.

سرانجام شهید بزرگوار در تاریخ چهاردهم مرداد سال ۱۳۶۲ هنگام بازگشت از دعای کمیل به کمین خصم دون برخورد کرده و مورد اصابت گلوله در ناحیه سر و چشم شد و دعوت حق را لبیک گفت و به فیض شهادت نائل شد.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده