گیرنده در دسترس نیست

به گزارش نوید شاهد گلستان، شهید «مجید سودمند ساروی» نوزدهم تير ماه ۱۳۴۶، در شهرستان گرگان ديده به جهان گشود. پدرش حسين، راننده بود و مادرش رقيه نام داشت. تا پايان دوره متوسطه در رشته انساني درس خواند و ديپلم گرفت. به عنوان پاسدار وظيفه در جبهه حضور يافت. بيست و نهم دي ماه ۱۳۶۵، با سمت خدمه تانك در دزفول بر اثر انفجار مين به شهادت رسيد. پيكر او را در گلزار شهداي امامزاده عبداله شهرستان زادگاهش به خاك سپردند. او را محسن نيز مي‌ناميدند.

حس نوعدوستی از ویژگی‌های شاخص مجید بود

شهید «مجید سودمند ساروی» در خانواده‌ای مذهبی چشم به جهان گشود. فضای خانواده تحت تأثیر مذهب و گرایش‌های دینی، بستری مناسب برای رشد و بالندگی فرزندان ایجاد کرده بود. اگر چه سواد در خانواده از سطح بالایی برخوردار نبود و وضعیت اقتصادی متوسطی داشتند، اما فضای فرهنگی خانواده، جهت‌دار و مسیر زندگی از همان ابتدا مشخص بود. مجید در شهرستان گرگان به دنیا آمد و تا هفت سالگی همان جا زندگی کرد، سپس به علت انتقالی پدر به شهرستان کردکوی، به آنجا عزیمت کرده و دوران تحصیلی ابتدایی را تا کلاس چهارم در مدرسه «نظامی» آنجا گذراند. پس از آن مجددا بعلت انتقالی پدر به گرگان ادامه تحصیل خود را در این شهر گذراند و از دبیرستان شهید باهنر در رشته اقتصاد فارغ‌التحصیل شد. او اوقات فراغت خود را صرف مطالعه و یا کمک به دیگران می‌گذراند. حس نوعدوستی از ویژگی‌های شاخص مجید بود. او تمام سعی خود را در جهت کمک به مردم کوچه و بازار می‌کرد. مردم قدیم محله هنوز محبت، مهربانی و کمک‌های او را به خاطر دارند و از خلوص نیت در اعمالش سخن می‌گویند. هدفش فقط رضای خدای متعال و کمک به دیگران بود.

کمک در جهت آشنایی افراد با اهداف والای انقلاب

خانواده شهید خصوصیات اخلاقی ایشان را اینچنین بازگو می‌کنند: مجید از نشاط و شادابی به خصوصی برخوردار بود. جاذبه‌ی زیادی داشت و مردم او را بعنوان فردی محبوب و دوست‌داشتنی می‌شناختند. اخلاق فکری و عملی‌اش ایجاب می‌کرد که به مطالعه کتب فلسفی و اسلامی بپردازد. او برای سالم‌سازی جامعه فعالیت می‌کرد. مخالف فعالیت و افکار تحریف شده‌ی گروهک‌ها بودند و از هر فرصتی برای راهنمایی و ارشاد کسانی که تحت تأثیر این افکار قرار می‌گرفتند، استفاده می‌کردند و همچنین سعی ایشان این بود که این افراد را با اهداف والای انقلاب آشنا کنند. یکی از آرزوهای مجید در دوران تحصیلی‌اش این بود که به جبهه برود و با مزدوران عراقی بجنگد، حتی همراه پدر که آن‌موقع راننده‌ی نقلیه سنگین بود و برای جبهه وسیله می‌برد، به جبهه رفته بود. سال ۱۳۶۴، سالی بود که مجید دیپلم خود را گرفت. او بلافاصله پس از اتمام تحصیل برای رفتن به سربازی اقدام کرد. هجدهم مهر ماه به خدمت پاسدار مشمول درآمد، اما به علت ازدحام نیرو، ماه بعد یعنی در آبان ماه به منطقه جنگی اعزام شد. شهید فرمانده تانک بود که با گروهی از سپاهیان، هنگام حمل مهمات در شلمچه، در عملیات کربلای پنج مورد هجوم حملات موشکی هواپیماهای عراقی قرار گرفتند که همگی آنجا از جمله شهید «مجید سودمند ساروی» به شهادت رسیدند. آن روزها آمار شهدا بسیار بالا بود. در شهر گرگان یک روز در میان شهدا را تشییع میکردند و هربار ۱۷، ۱۸و حتی یکبار ۲۲ نفر از شهدا را با هم تشییع کردند. مجید بیست و نهم دی ماه ۱۳۶۵، یعنی حدود دو ماه پس از جبهه رفتنش، شهید شد. اما پنجم بهمن ماه به خانواده او خبر دادند و تشییع جنازه روز ششم بهمن ماه انجام شد. آن روز یازده شهید دیگر همراه مجید تشییع شدند. دوستان شهید خاطرات آخرین روز زندگی او را اینگونه تعریف می‌کنند: مجید قبل از عملیات به حمام رفت و غسل شهادت انجام داد تا تمام آلودگی‌های دنیوی را زدوده و پاک به پیشگاه خدا سفر کند. پدر شهید درباره شهادت ایشان می‌گوید: بعد از اعزام مجید به جبهه، عکس او را قاب گرفته و روی تلویزیون گذاشتم. آن شب موقع تماشای برنامه تلویزیون، قاب عکس مجید توجهم را جلب کرد. دیدم عکس از داخل قاب خارج شده و افتاده است. ابتدا تصور کردم اشتباه می‌بینم. اما اشتباه نکرده بودم، عکس را داخل قاب گذاشتم اما دوباره عکس از قاب خارج شد. احساس کردم می‌خواست مرا متوجه چیزی کند اما نمی‌دانستم چه چیزی؟
بلند شدم عکس توی قاب را درست کردم، بوسیدم و سرجاش گذاشتم. فردای آن روز پسرم به دنبالم آمد و گفت: بیا بریم سپاه! آنجا بود که فهمیدم افتادن عکس از توی قاب به خاطر این بوده که مجیدم شهید شده است. مادر شهید می‌گوید: روز تشییع جنازه آخرین نامه‌ای که برای مجید فرستادیم برگشت خورد، روی آن نوشته شده بود: گیرنده در دسترس نیست.

انتهای پیام/