خاطره‌ای به مناسبت سالروز شهادت شهید «حسن تمسکنی»
مادر شهید «حسن تمسکنی» نقل می‌کند: با کسانی که طرفدار امام و انقلاب بودند، رابطه حسنه ای داشت و با ضد انقلابیون قطع رابطه می کرد. آرام بودن، حامی امام و پشتیبان ولایت فقیه بودن از برازنده ترین خصوصیات اخلاقی اش بود.

به گزارش نوید شاهد گلستان، شهید «حسن تمسکنی» یکم فروردین ماه ۱۳۴۳، در روستای نوده ملک از توابع شهرستان گرگان به دنیا آمد. پدرش حسین، کارگر بود و مادرش حلیمه نام داشت. تا چهارم نهضت سوادآموزی درس خواند. کشاورز بود. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. هفدهم بهمن ماه، با سمت تک تیرانداز در سومار توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای امامزاده عبداله شهرستان زادگاهش واقع است.

حامی امام و پشتیبان ولایت فقیه بود

شهید در اول فروردین ماه ۱۳۴۳، در خانوده ای مملو از عشق و ایمان به اسلام در ر وستای نوده ملک از توابع شهر گرگان بدنیا آمد. او اولین فرزند خانواده بود و اسم پدربزرگش را بر او نهادند. پدرش کارگر و وضعیت اقتصادی خانواده بسیار ضعیف بود. زندگی فقیرانه پدر به حدی جدی بود که حتی از داشتن مکان زندگی در مضیقه بودند. سرانجام پدر خانواده با سختی فراوان توانست یک چهار دیواری کاهگلی جهت سر پناه تهیه نماید. هنوز عمری را نگذرانده بود که با مصیبتی بس بزرگ بی سرپرستی مواجه شد و همین امر و فقر مالی باعث شد نتواند مانند سایر همسالانش به تحصیل بپردازد. پس از آن عمویش سرپرستی او را بر عهده گرفت و تا سن نوجوانی به کار مشغول بود. او با یک دنیا امید و آرزو به عنوان اینکه بتواند خرابه های زندگی خود و برادر و خواهرانش را جبران نماید و برای آنها نقطه اتکایی باشد به کار چوپانی پرداخت و چند سال از عمر خویش را در جنگل ها و کوه ها گذراند.

علاقه خاصی به اسلام و انقلاب اسلامی داشت. جنگل برای او علاوه بر زندگی، به خدمتی برای انقلاب تبدیل شد و در جنگل موارد مشکوک را به گروه جنگل سپاه گزارش می کرد تا بتواند خدمتی به اسلام کرده باشد. ایشان چون بیشتر وقت خود را در جنگل می گذراند کمتر می توانست در مراسم عزاداری امامان و مجالس دینی و مذهبی شرکت کند. او از یازده سالگی شروع به خواندن نماز نمود و از دوازده سالگی روزه می گرفت و یک لحظه از روزه و نمازش غافل نبود، بعد از نماز ذکر خداوند را از یاد نمی برد و در آخر نمازش برای تمام بیماران، مسلمین و نیازمندان دعا می کرد.

در بهمن ماه ۱۳۶۲، از طریق نیروی زمینی ارتش به خدمت مقدس سربازی اعزام شد، ایشان شش ماه زودتر از موعد سربازی اش به جبهه رفت. بعد از دوره آموزشی به جبهه دهلران و سپس به جبهه خرمشهر و شلمچه اعزام شدند. بعد از مدتی از جبهه شلمچه به جبهه سومار اعزام شد و رزمنده تک تیرانداز بود. علاوه بر اینکه در سنگر جبهه با دشمن بعثی به مبارزه می پرداخت همزمان با آن به سنگر علم آموزی هم روی آورد و مشغول تحصیل شد و تا چهارم نهضت سواد آموزی تحصیل نمود.

مادر شهید نقل می کند: رابطه ش با ما بسیار خوب و نیکو بود. به همین دلیل همه اهل خانه نسبت به وی علاقه خاصی داشتند. هیچ یک از حرف هایم را رد نمی کرد و هر چه می گفتم بدون چون و چرا قبول می کرد. انسانی با تقوا، متین و شوخ طبع بود. حسن یک روز به اتفاق دوستش به بازار رفت و لباس نو خرید. وقتی به خانه برگشت، گفت: مادر جان! این لباس ها را خریده ام که به خواستگاری بروم، او قصد داشت با دختر خاله من ازدواج کند که به مرادش نرسید، ولی به آرزوی شیرینتر از آن که شعادت بود دست یافت. علاقه خاصی به تلاوت قرآن کریم داشت. به همنوعان خود عشق می ورزید و سربازی مصمم، قاطع و سختکوش بود. با کسانی که طرفدار امام و انقلاب بودند، رابطه حسنه ای داشت و با ضد انقلابیون قطع رابطه می کرد. آرام بودن، حامی امام و پشتیبان ولایت فقیه بودن از برازنده ترین خصوصیات اخلاقی اش بود. فردی با اخلاق، مؤدب و با تمام مردم به خوبی رفتار می کرد. او با اینکه در خانواده ای فقیر زندگی می کرد، اما همیشه می گفت: صبور باشید خدا بزرگ است، آن کسی که ما را آفریده روزی ما را هم می رساند. انسانی فداکار و از خود گذشته بود به یاد دارم در یکی از روزهای ماه محرم که به مرخصی آمده بود متوجه شد مسجد روستا برای آشپزی هیزم ندارد به جنگل رفت و برای آنها هیزم آورد.

از آخرین توصیه های شهید این بود که امام را تنها نگذارید و مطیع امور او باشید. سرانجام پس از پانزده ماه خدمت در تاریخ هفدهم بهمن ماه ۱۳۶۳، در جبهه سومار در مصاف با مزدوران صدام بر اثر اصابت ترکش خمپاره به ناحیه سر و پشت کمر به درجه رفیع شهادت نائل آمد و با نثار خون خود این مطلب را روشن کرد که تا مستکبر هست، مستضعف باید خون بدهد و به حق این مستضعفین هستند که وارثان زمین اند، که این چنین در دفاع از دین خدا عارفانه به میدان رزم می شتابند و با رزم بی امان و ایثار خون شان این مطلب را به گوش جهانیان می رسانند که تنها در پناه اسلام و قرآن است که انسان ها عزت پیدا می کنند. شهید «حسن تمسکنی» یکی از این منادیان بود و پیکر پاک و مطهرش در گلزار شهدای امامزاده عبدالله گرگان به خاک سپرده شد.

انتهای پیام/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده