دفتر خاطرات شهید "ایرج رضا زاده سیاه گورابی"
پنجشنبه, ۲۵ آذر ۱۳۹۵ ساعت ۲۰:۰۱
نوید شاهد گلستان: با مروری بر زندگی نامه و وصیت نامه سرداران شهید استان خود قصد شناسایی و آشنایی بیشتر این شهیدان گرانقدر نموده است.
نوید شاهد گلستان: با مروری بر زندگی نامه و وصیت نامه سرداران شهید استان خود قصد شناسایی و آشنایی بیشتر این شهیدان گرانقدر نموده است.
نام: ايرج
نام خانوادگي: رضازاده
نام پدر: رضا
محل تولد: بندر ريگ در استان بوشهر
تاريخ تولد: 1340
وضعيت تاهل: متاهل
عضويت: سپاه پاسداران انقلاب اسلامي
آخرين مسئوليت: فرمانده گردان امام محمد باقر (ع)
شهادت در عمليات: لشکر25 کربلا
تاريخ شهادت: سال 1365
سردار شهيد :
نام: ايرج
نام خانوادگي: رضازاده
نام پدر: رضا
محل تولد: بندر ريگ در استان بوشهر
تاريخ تولد: 1340
وضعيت تاهل: متاهل
عضويت: سپاه پاسداران انقلاب اسلامي
آخرين مسئوليت: فرمانده گردان امام محمد باقر (ع)
شهادت در عمليات: لشکر25 کربلا
تاريخ شهادت: سال 1365
سردار شهيد :
سال 1340 هـ ش. در بندر ريگ در استان بوشهر متولد شد.او دوران دبستان، راهنمايي و دبيرستان را در تهران گذراند. پدرش نظامي بود اما با مبارزات سياسي که با حکومت خائن شاه داشت و اختلافات زيادي با فرماندهانش در ارتش بازداشت شد.
از آن پس ايرج و برادر بزرگترش مجبور شدند در کنار تحصيل کارکنند تا بتوانند زندگي خانواده را اداره کنند.
در سال 1357 با پيروزي انقلاب پدرايرج نيز مانند ديگر زندانيان از زندان آزاد شد. ايرج که حتي فکر خدمت سربازي براي حکومت پهلوي را به ذهنش راه نمي داد,در همان سال تصميم گرفت به خدمت سربازي برود ابتدا دوره آموزشي را در پايگاه نيروي هوايي در نزديکي فرودگاه مهرآباد سپري کرد و بعد در سايت نيروي هوائي دردزفول مشغول خدمت شد.
او در روزهاي آغاز جنگ مجروح شد ودر بيمارستان نيروي هوائي بستري شد و به دليل شدت جراحات از ادامه خدمت سربازي معاف شد اما پس از بهبودي به جبهه برگشت.
مدتي بعد در سازمان انتقال خون گرگان مشغول خدمت شد. ايرج از مدتي پيش به آنجا مهاجرت کرده بود.
اودرسال 1361 با خانواده اي روحاني آشنا شد وبا دختر اين خانواده به نام فاطمه حسيني پيمان ازدواج بست.
در ماه محرم سال همان سال پدرش در جبهه سومار به شهادت رسيد و پيکر مطهراودر روز عاشورا در تهران تشييع و در بهشت زهرا آرام گرفت.
ايرج رضازاده از روزهاي آغاز جنگ که در جبهه مجروح شد بارها در جبهههاي جنگ حضوريافت.
اوابتدا به عنوان يک نيروي عادي در جبهه حضور مي يافت اما مدتي بعد وقتي فرماندهان به شجاعت وتوان فرماندهي او پي بردند,ايرج را در سطوح مختلف فرماندهي به کار گرفتند.
سال 1365اوفرماندهي گردان امام محمدباقر(ع)را درلشکر25کربلا به عهده داشت. او با حضور مقتدرانه در عمليات کربلاي 5کارنامه درخشاني از خود به يادگار گذاشت ودر اسفند ماه اين سال به شهادت رسيد.
او14 بار به جبهه رفت وپيکرمطهرش پس از شهادت سالها مفقود بود,مدتها بعد باجستجوهاي زياد در 1366/6/24 توسط جستجوگران پيکرهاي مفقودان جنگ تحميلي,پيکرش مورد شناسايي قرارگرفت وپس ازتشيع در گلزار شهداي گرگان که خودش وصيت کرده بود آرام گرفت.
از ايرج دوفرزند به نام هاي رضا وخديجه به يادگار مانده است.
وصیت نامه شهید:
بسم الله ارحمن الرحيم
خدايا معتقدم به تو و به پيامبر تو و به ائمه معصومين (ع) که جانشينان بر حق پيامبر تو هستند ومعتقدم به فروع دين و روز جزا.
پروردگارا از تو مي خواهم که پيکرم را با خونم غسل دهي.
معبودا با زباني پر از گناه مي گويم العفو.
پروردگارا اين حقير خود رانشناخت و دين خود را با شناختي عميق دنبال کرد و نهايتا در سرزمين جنگجويان اسلام مسکن گزيد. مولاي من حقير بسوي تو مي آيد که به زندگي دنيا پشت پا زده و با بزرگترين سرمايه وجود خوديعني جان پاي به ميدان نبرد گذاشته و از حريم اسلام تا آخرين قطرات خونم محافظت ميکنم.
اي مردم ايران و جهان و اي مسلمین کره ارضي بدانيد که سيد بزرگوار مرجع عالم تشيع حضرت امام روح خميني نايب امام زمان واحيا کننده دين اسلام درقرن چهاردهم مي باشد,پس اين نعمت الهي را ارج نهيم که هر کسي مطيع امرش باشد مطيع امر مولا امام زمان است و هرکس که خلاف امرش نمايد خلاف امر مولاي امام زمان نموده است.
و پيامي به خانواده ام:
مادرم شما بايد افتخار بکنيد که فرزندي خداوند به شما داد که همانند پدر دلاورش عرصه را بر خفاشان کور دل بعثي تنگ نمايد و همانند آذرخش سينه پليد سياه آنها را نشانه گرفته اين مزدوران را به ديار نيستي روانه مي کند.
مادرم شمابر گردنم زياد حق داريد و انشاالله در روزقيامت جبران اين همه زحماتت را به اذن خدا با شفاعت جبران خواهم کرد.
همسرم فرزندانم را طبيعتي نيکو کن رضايم را چنان تربيت کن که راضي به رضاي خدا باشد و راه پدرش را ادامه دهد. و دخترم خديجه را تربيتي نيکو کن که زينب وار رسالت خون پدرش و پدربزرگش را ادامه داده و مبلغ دين اسلا م باشد.
پدرخانم عزيزم که خلع نبودن جسماني پدرم را پر کرده اي از تو مي خواهم که در نبودش و بعد از شهادت من فرزندانم را سرپرستي نمايي که انشاالله خداوند اجرش راضايع نفرمايد.
معبودا، اي سيد آقايم بسوي تو رجعتي را آغاز کردم,مرا بپذير و در آخر برادر خانم عزيزم در نبود من از خواهر خودت و خواهر زاده هايت مراقبت کن و درنبود من محبت زيادي به آنها کن.
برادر خانم عزيزم اگر از من بدي ديدي من را ببخش.
خداوندا انشاالله همه مسلمين راموفق و منصور بدارد, ديگر عرضي ندارم.
برادران عزيزم و خواهرمهربانم از شما استدعا دارم که راه مرا آگاهانه عاقلانه و با درايت کامل ادامه داده و پرچم و بيرق افتاده را با دست توانايي خودتان دوباره به احتزاز در آوريد.
والسلام و عليکم و رحمه الله و برکاته
از آن پس ايرج و برادر بزرگترش مجبور شدند در کنار تحصيل کارکنند تا بتوانند زندگي خانواده را اداره کنند.
در سال 1357 با پيروزي انقلاب پدرايرج نيز مانند ديگر زندانيان از زندان آزاد شد. ايرج که حتي فکر خدمت سربازي براي حکومت پهلوي را به ذهنش راه نمي داد,در همان سال تصميم گرفت به خدمت سربازي برود ابتدا دوره آموزشي را در پايگاه نيروي هوايي در نزديکي فرودگاه مهرآباد سپري کرد و بعد در سايت نيروي هوائي دردزفول مشغول خدمت شد.
او در روزهاي آغاز جنگ مجروح شد ودر بيمارستان نيروي هوائي بستري شد و به دليل شدت جراحات از ادامه خدمت سربازي معاف شد اما پس از بهبودي به جبهه برگشت.
مدتي بعد در سازمان انتقال خون گرگان مشغول خدمت شد. ايرج از مدتي پيش به آنجا مهاجرت کرده بود.
اودرسال 1361 با خانواده اي روحاني آشنا شد وبا دختر اين خانواده به نام فاطمه حسيني پيمان ازدواج بست.
در ماه محرم سال همان سال پدرش در جبهه سومار به شهادت رسيد و پيکر مطهراودر روز عاشورا در تهران تشييع و در بهشت زهرا آرام گرفت.
ايرج رضازاده از روزهاي آغاز جنگ که در جبهه مجروح شد بارها در جبهههاي جنگ حضوريافت.
اوابتدا به عنوان يک نيروي عادي در جبهه حضور مي يافت اما مدتي بعد وقتي فرماندهان به شجاعت وتوان فرماندهي او پي بردند,ايرج را در سطوح مختلف فرماندهي به کار گرفتند.
سال 1365اوفرماندهي گردان امام محمدباقر(ع)را درلشکر25کربلا به عهده داشت. او با حضور مقتدرانه در عمليات کربلاي 5کارنامه درخشاني از خود به يادگار گذاشت ودر اسفند ماه اين سال به شهادت رسيد.
او14 بار به جبهه رفت وپيکرمطهرش پس از شهادت سالها مفقود بود,مدتها بعد باجستجوهاي زياد در 1366/6/24 توسط جستجوگران پيکرهاي مفقودان جنگ تحميلي,پيکرش مورد شناسايي قرارگرفت وپس ازتشيع در گلزار شهداي گرگان که خودش وصيت کرده بود آرام گرفت.
از ايرج دوفرزند به نام هاي رضا وخديجه به يادگار مانده است.
وصیت نامه شهید:
بسم الله ارحمن الرحيم
خدايا معتقدم به تو و به پيامبر تو و به ائمه معصومين (ع) که جانشينان بر حق پيامبر تو هستند ومعتقدم به فروع دين و روز جزا.
پروردگارا از تو مي خواهم که پيکرم را با خونم غسل دهي.
معبودا با زباني پر از گناه مي گويم العفو.
پروردگارا اين حقير خود رانشناخت و دين خود را با شناختي عميق دنبال کرد و نهايتا در سرزمين جنگجويان اسلام مسکن گزيد. مولاي من حقير بسوي تو مي آيد که به زندگي دنيا پشت پا زده و با بزرگترين سرمايه وجود خوديعني جان پاي به ميدان نبرد گذاشته و از حريم اسلام تا آخرين قطرات خونم محافظت ميکنم.
اي مردم ايران و جهان و اي مسلمین کره ارضي بدانيد که سيد بزرگوار مرجع عالم تشيع حضرت امام روح خميني نايب امام زمان واحيا کننده دين اسلام درقرن چهاردهم مي باشد,پس اين نعمت الهي را ارج نهيم که هر کسي مطيع امرش باشد مطيع امر مولا امام زمان است و هرکس که خلاف امرش نمايد خلاف امر مولاي امام زمان نموده است.
و پيامي به خانواده ام:
مادرم شما بايد افتخار بکنيد که فرزندي خداوند به شما داد که همانند پدر دلاورش عرصه را بر خفاشان کور دل بعثي تنگ نمايد و همانند آذرخش سينه پليد سياه آنها را نشانه گرفته اين مزدوران را به ديار نيستي روانه مي کند.
مادرم شمابر گردنم زياد حق داريد و انشاالله در روزقيامت جبران اين همه زحماتت را به اذن خدا با شفاعت جبران خواهم کرد.
همسرم فرزندانم را طبيعتي نيکو کن رضايم را چنان تربيت کن که راضي به رضاي خدا باشد و راه پدرش را ادامه دهد. و دخترم خديجه را تربيتي نيکو کن که زينب وار رسالت خون پدرش و پدربزرگش را ادامه داده و مبلغ دين اسلا م باشد.
پدرخانم عزيزم که خلع نبودن جسماني پدرم را پر کرده اي از تو مي خواهم که در نبودش و بعد از شهادت من فرزندانم را سرپرستي نمايي که انشاالله خداوند اجرش راضايع نفرمايد.
معبودا، اي سيد آقايم بسوي تو رجعتي را آغاز کردم,مرا بپذير و در آخر برادر خانم عزيزم در نبود من از خواهر خودت و خواهر زاده هايت مراقبت کن و درنبود من محبت زيادي به آنها کن.
برادر خانم عزيزم اگر از من بدي ديدي من را ببخش.
خداوندا انشاالله همه مسلمين راموفق و منصور بدارد, ديگر عرضي ندارم.
برادران عزيزم و خواهرمهربانم از شما استدعا دارم که راه مرا آگاهانه عاقلانه و با درايت کامل ادامه داده و پرچم و بيرق افتاده را با دست توانايي خودتان دوباره به احتزاز در آوريد.
والسلام و عليکم و رحمه الله و برکاته
آلبوم عکس سردار شهید:
وصیت نامه سردار شهید:
http://shahidsiahgoorabi.irوصیت نامه سردار شهید:
برای ملاحظه و دیدن سایر بخش هایی سایت شهید معظم به آدرس :
یاد و نامش گرامی باد...
منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری
نظر شما