سی امین سالگرد شهید رحمت اله گرزین +زندگی نامه

فرازی از زندگی نامه را می خوانید

شهید رحمت اله گرزین فرزند محمد در تاریخ یازدهم مهر 1337، در شهر گرگان به دنیا آمد. او شش خواهر وبرادر داشت. و فرزند چهارم خانواده بود. مادرش در دوره نوزادی بدون وضو به او شیر نمی داد و اینگونه بود که از ابتدای تولد پاک و مطهر بزرگ شد. پدرش کاسب معتقدی بود و نان حلال به خانه می آورد. در سن 5 سالگی او را به مکتب خانه برای تعلیم و قرآن فرستادند. و روحش را با احکام و انوار قرآنی در آمیختند. یک و دوسال در مکتب خانه تعلیم قرآن آموخت. در 7سالگی وارد دبستان شد. او به مدرسه ی امیرکبیر رفت. وضعیت تحصیلش خوب بود.او مقاطع تحصیلی یکی پس از دیگری پشت سر می گذاشت.از نظر اخلاقی مردمی و خوش رفتار بود. و روحیه ی شوخ طبعی داشت با آنکه متواضع بود.اما زیر بار حرف و کارزور نمی رفت . از دوران کودکی هم شروع به خواندن نماز کرد. روزه می گرفت و به مسجد می رفت. بعد از دوران ابتدایی وارد مدرسه ی راهنمایی عنصری شد و به تحصیلش ادامه داد. بعد از مدتی به ورزش کشتی علاقمند شد و شروع به تلاش در این زمینه کرد پشتکار و علاقه ی شهید او را به سوی قهرمانی سوق داد. او بارها به مقام قهرمانی رسید.حتی در برابر کشتی گیر آمریکائی در مسابقه ای کشتی گرفته بود او را شکست داده بود. رحمت اله بعد از پایان دروه راهنمایی وارد مقطع دبیرستان شد. او در رشته ی فنی در دبیرستان ایرانشهر شروع به تحصیل کرد و بلاخره با موفقیت دیپلم گرفت.در سال 1357 انقلاب اسلامی در سراسر کشور به اوج رسید.

ملت بیدار ایران که از دیرباز مذهبی و پاینده به اصول و احکام اسلامی بودند.با دیدن ظلم وفساد رژیم، خواستار براندازی رژیم پهلوی به رهبری حضرت امام خمینی شدند.خانواده ی شهید ،مذهبی بودند با انقلاب و مردم همگام شدند.شهید در تظاهراتها شرکت می کرد و اعلامیه های حضرت امام خمینی را هم پخش می کرد.و در حیاط منازل می انداخت تا مردم از سخنان و اوامر آقای خمینی مطلع شوند. رحمت اله به حضرت امام خمینی علاقه ی زیادی داشت. در تظاهراتهای بزرگ 5 آذر گرگان که منجر به کشت و کشتار شد و برای تشییع جنازه ی شهدای 5 آذربه همراه مادر رفت. در تظاهرات 19 بهمن هم شرکت داشت. در مساجد حضور فعال داشت و به سخنان هدایتگران انقلاب گوش فرا دادند تا اینکه انقلاب اسلامی به پیروزی رسید.

بعد از پیروزی انقلاب سال 1361 شهید وارد اداره گاز جاده آق قلا شد و مشغول به کار شد ایشان ناظر پروژه های گاز رسانی آن منطقه بود. بعد از مدتی وارد بسیج و عضو سپاه پاسداران شد. رحمت اله اخلاق نیکویی داشت. و به مال دنیا وابسته نبود، پیرو خط ولایت فقیه بود. در سختی ها و مشکلات زیاد بسیار شکیبا بود. همیشه حق را می گفت حتی اگر به زبان خود باشد. او از طرف سپاه پاسداران چند بار به جبهه رفت. او مناطق سرپل ذهاب ،ایلام ،شلمچه و... خدمت می کرد.آخرین اعزامش 65/10/24 بود ومسئولیتش تأمین مهمات پشت تانک را به عهده داشت. او حدود 10روز در جبهه ی شلمچه با دشمنان اسلام نبرد کرد و سرانجام در تاریخ 65/11/3 بر اثر اصابت ترکش به ناحیه ی صورت و سینه به شهادت رسید. پیکر پاک و مطهرش را بعد از تشییع بردستان مردم گرگان در امامزاده عبداله گرگان به خاک سپردند.

از آنجا که وی همانند مولایش امام حسین (ع) این اعتقاد را داشت که « ان الحیاة عقیدة جهاد» در بحبوحه این درگیریها هیچگاه این نکته را از یاد نمی برد، که بدون داشتن پشتوانه مدون فرهنگی و اعتقادات راسخ اسلامی و بدون سعی و تلاش جهت بر پا داشتن عدالت اجتماعی همه کوششها بی ثمر خواهند بود.

همیشه در نامه هایش چنین می نوشت:

« مسایل فرهنگی، اقتصادی،اجتماعی جامعه در ارتباط مستمر با یکدیگر و راوبط خارجی و داخلی بطور تنگاتنگ بهم گره خورده اند.» و همواره از مسئولین می خواست که مسئله جنگ و مشکلات توزیع، فقر و نابسامانیهای اخلاقی را در نظر داشته باشند.

دست نوشته های شهید:

خدایا، شهادت را آرزومندم...

پدرو مادر عزیزم دعا کنید، در راه شهید بشوم.

ما همواره به انقلاب و مردم محروم مدیونیم...

همیشه تاریخ این بود که سختی و مشکلات برای محرومین و مظلومین می باشد. سپس ما در این سختیها را با مقاومت در راه اسلام و پیروی از خط رهبر ازبین برد.