« شهید عادل جنگی سنزیقی » از تبار شهرستان گنبدکاووس
شهید عادل جنگی سنزیقی
نام پدر : مقصود
نام مادر : ام لیلا علیزاده
ولادت : یکم آبان 1347
شهادت : سی ام مهر 1362
سن : 15 سال
محل شهادت : مریوان
محل دفن : گنبد – گلزار شهدای یحیی بن زید
زندگی نامه :
شهید عادل جنگی سنزیقی در یکم آبان ماه سال 1347 در شهرستان گنبدکاووس چشم به جهان گشود. وی پدر خود را درست زمانی که پنج ساله بود از دست داد و از آن به بعد سرپرستی او و خانواده اش را عموهایش بر عهده گرفتند. با وجود این شرایط، ایشان بعد از به اتمام رساندن دوره ی دبستان ، تحصیلات خود را تا دوم راهنمایی در مدرسه امام در سال تحصیلی 62-61 ادامه داد و هم زمان عهده دار بخش تبلیغات در بسیج بود.
شهید از نظر انجام وظایف دینی و اخلاقی همیشه الگوی دوستان بود. وی زمانی پا به عرصه هستی نهاده بود که خود را موظف به اثبات انسانیت می دانست، گویی با دقت زندگی را ورق زده است و از آن تنها زیستن به سیاق سفر را آموخته است. پس از عزیمت به جبهه به علت شکستگی پا او را با مجروحین به گنبد برگرداندند و پس از بهبود، مجدداً در تاریخ 21 رمضان سال 1362 از طریق بسیج سپاه شهرستان گنبد به جبهه بازگشت و مدت چهار ماه در جبهه های حق علیه باطل نبرد کرد.
وی سرانجام در تاریخ سی ام مهر 1362 در حمله ی والفجر چهار، در مریوان بر اثر اصابت ترکش خمپاره به مقام رفیع شهادت نائل آمد؛ و سرگذشتش به گونه ای که شایسته ایشان بود به بهترین شکل رقم خورد.
خاطره :
یکی از همرزمان شهید می گوید که : « در شب عملیات ، ایشان حنا خریده و آن را بر انگشتان دست و پای خود بسته بودند و می گفتند : امشب، شب دامادی من است» و در همان عملیات بود که ایشان شهید شدند. گویی حنایی که به دست و پایش بسته بود خیلی زود رنگ باخت و با بوی خاک یکی شد. آن شب ستاره ها بودند که برایش جمله ی پولکی می ساختند.
وصیت نامه :
... شهادت باختن نیست، بلکه یک انتخاب است و من این راه را انتخاب کردم. من از مادرم تشکر می کنم که این چنین مرا بزرگ کرده است و از عموهایم که جای پدرم را برای من پر کردند تشکر می کنم.
پیام من این است که از راه امام دست بر ندارند و به گفتار قرآن عمل کنند. من از شما امت حزب ا... یعنی از خواهران عزیزم تقاضا دارم حجاب اسلامی را به خوبی رعایت کنید، زیرا سیاهی چادر شما از خون من رنگین تر است.
تقاضا می کنم مسجد را همیشه پر نگه دارید و در نماز جمعه شرکت کنید. شهادت را بدین معنا می دانم که از یوغ شیطان و چیزهای مادر و دنیوی در می آییم و من این دنیا را طلاق دادم چون می دانم معنی شهادت چیست.
