« شهید رمضان آقامحمدی» +دستنوشته وصیت نامه/قسمت اول
وصیت نامه شهید رمضان آقامحمدی
« ان الذین وهاجروا و جاهد وا فی سبیل الله باموالهم و انفسم اعظم درجه عندالله واولئک هم النائزون»
آنانکه ایمان آوردند و از وطن هجرت گزیدند و در راه خدا با مال و جانشان جهاد کردند، آنها را نزد خدا مقام بلندی است. و آنان بالخصوص رستگاران و سعادتمندان دو عالمند.
«من به جبهه می روم و میدانم که شهید میشوم»
اول سلام بروح الله نایب بر حق بقیه الله (عج) رهبر عزیز و ابرد مرد تاریخ خمینی بت شکن، دوم سلام بر فقیه مجاهد آیت الله منتظری امید امام و امت و پشتیبان مستضعفان جهان و سوم سلام بر تمامی شهدای جمهوری اسلامی ایران.
اینجانب رمضان آقامحمدی وصیت میکنم که خود با میل باطنی ام به این سنگر آمدم و در راه خدا و هم مهمانان عزیزم در این جبهه می جنگم استدعا دارم از پدر و مادرم که اگر مرا دوست داشته اند، و اینکه مردم همیشه در صحنه بدانید که حیات دنیا هیچ ارزش ندارد و اصل و مهم حیات جاوید اخروی است. پس در دنیا تا می توانیم باید بکوشیم تا در آخرت در بهشت جاوید از انواع نعمت های خداوند برخوردار باشیم.
و ای یاران امام، امام را تنها نگذارید و از روحانیت متعهد و مسئول جدا نشوید و ای کسانیکه رسالت زینب را بر دوش دارید بیام و سلام ما را بگوش رنج دیدگان و ستم دیدگان جهانیان برسانید و بگوئید که بیاری اسلام برخیزید که اسلام انسان با تقوا و با ایمان می سازد و انسان پرورش می دهد و انسان مسلمان هرگز زیر بار ظلم و ستم نمی رود.
پدر و مادرم من را حلال کنید ، پدرم من به فرمان امام امت خمینی کبیر اسلحه بر دوش گرفتم و با نیروهای از خدا بی خبر و شرک می جنگم تا راهی برای شهادت پیدا کنم و من افتخار می کنم ک در این راه قدم برداشته ام و من بنده ای گناه کارم و میدانم لیاقت شهادت را در راه خدا ندارم مگر اینکه خداوند به این بنده حقیرش نظر افکند و بود رحمتش را بر من بگستراند و به شهادت برسم و از شما میخواهم که در مرگ من گریه نکنید زیرا که روح من آزرده خواهد شد.
وصیت میکنم که در شب های جمعه بر سر قبرم بیایید و قرآن بخوانید و برای من از خداوند متعال طلب آموزش بکنید. و در موقع تشییع جنازه چشانم را باز بگذارید تا کوردلان بدانند که کورکورانه به این راه نرفتم. دستانم را بیرون بگذارید تا راحت طلبان و دنیا پرستان ببینید که چیزی با خود به آن دنیا نمی برم. و دستانم را گره کنید تا کافران بدانند که جسم بی جانم نیز نخواهد گذاشت حتی لحظه ای آرامش بخود ببینید.
در مرگم اشک نریزید و عزادارای نکنید بلکه مایلم جشن گرفته تا روحمم در دنیای باقی شاد و مسرور گردد و من همواره تکیه کلامم این خواهد بود که ای رزمندگان زمین برای ما مردگان شهیدان اشک نریزید که ما زنده و جاوید دیدیم بلکه برای خود گریه کنید که گرفتار زندگی دنیایی هستند برای مردگان (شهدا) شادی کنید که آنها شادند و برای رزمندگان طلب مغفرت که با آن محتاجند.
و من این راه پر برکت را انتخاب کردم و تا آخر ادامه میدهم و راهی که من انتخاب کردم از روی آگاهی بود و ما یاران امام و همیشه در سنگر یک لحظه امام را فراموش نخواهیم کرد و سالهای عمرمان را فدای یک لحظه عمر امام می کنیم.
ادامه دارد...
دست نوشته شهید:
منبع : پرونده فرهنگی شهدا/اداره هنری اسناد و انتشارات