دست نوشته خاطرات روزانه شهید «علی کریم کشته نظری»+دست نوشته
برنامه روزانه یک شهید (علی کریم کشته نظری)
امروز سومین روزی است که در جبهه ایستگاه هفت آبادان مستقر هستیم و بسیار خوشحالم از اینکه بعد از یک ماه که در گوشه و کنار جبهه بودم به جبهه اعزام شدم، راستی جبهه منطقه زیبا و دوست داشتنی است.
یک سال از جنگ بین ایران و عراق می گذرد و در کشور مسلمان گلوله های امریکایی و شوروی را همچنان بر سر همدیگر می ریزند و جوانان و نوجوانان میهن خود را یکی پس از دیگری از دست می دهند و قلب جوانان پاک هدف گلوله های آتشین آمریکائی قرار می گیرد.
هوای جنوب و آبادان کم کم سردتر می شود البته هنوز گرمای غیرقابل تحملی دارد، یک هفته ای که درون نخلها مستقر بودم پشه ها زیاد مرا خورده و در ضمن در همان شب اول سرماخوردگی شدیدی بسراغ من آمد و سخت مریض شدم و متاسفانه هنوز بهبود نیافته و دمای بدنم متجاوز از 38 درجه سانتیگراد می باشد .
در این جبهه روزها آتش شدیدی نیست ولی برعکس از ساعت 5 بعدالظهر آتش صلاحهای سنگین و سبک سراسر منطقه و آسمان را در بر می گیرد و در شب گلوله های تیربارها و کلاشینگفت ها آنچنان از طرف دشمن شلیک می شوند و از روی سر و چپ و راست ما می گذرند، شب تا صبح خواب ندارند و پی در پی کلت اعلام خطر و منور و با صلاحهای سبک و سنگین خود هم رگباری شلیک می کنند شبی میلیونها گلوله کلدش بر سرما می ریزند.
هنوز سنگری نداریم و درون سنگر خمپاره مستقر هستیم خوشبختانه برنامه جالبی هم میزان شده منتظر دستور حمله هستیم و برای حمله بردن و نابود ساختن دشمن همچنان با شوق وشور فراوان بی تابی می کنیم.
گلوله های ضد نفر آر پی جی زن هفت که گویا از عراق آر پی جی زن 9 یا 11 است و در آخرین برد خود در فضا منفجر شده و به صورت ترکش خمپاره زمانی بر زمین فرو می ریزد، به شب و آسمان چهره ای درخشان می بخشد.اما برعکس به انسانهای چهره مفلوک و ماتم زده و غمگین می بخشد و آنها را در ناامیدی و غم و تفکرات هیجان انگیز فرو می برد.
منبع : پرونده فرهنگی شهدا/معاونت فرهنگی واموراجتماعی