«راه حق گرفتاری دارد و این حق از ماست»؛ سی و پنجمین سالروز شهادت شهید «محمدمهدی مازنی»
نوید شاهد گلستان؛شهید محمدمهدی مازنی/ در شب تولد منجی عالم بشریت، قائم آل محمد، مهدی موعود(عج) در سال 1342 در بخشنوکنده، فرزندی دیده به جهان گشود که پدر مشتاقانه، نام محمدمهدی را برای او انتخاب نمود، خانواده متدین و مومن او از این تقارن بسیار مسرور شدند. تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در زادگاهش سپری نمود و به جهت علاقه و توصیه ی والدینش نزد یکی از علمای سرشناس بندرگز، حاج آقا نصیری رفت و دروس دینی را از محضر ایشان فرا گرفت و به جهت ذوق و استعداد فراوان، دوره های عالی را در مشهد مقدس با موفقیت به پایان رساند.
در مشهد با انقلابیون آشنا شد و با شرکت در تظاهرات و راهپیمائیها علیه رژیم فاسد پهلوی، مبارزات خود را آغاز نمود. او بسیار فعال و نیز عاشق امام (ره) بود و همین عشق او به امام، مشکلاتی را برایش بوجود آورد.
پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی، باز هم به فعالیتهای انقلابی خود ادامه داد و در تمامی صحنه ها، از دستاوردهای ارزشمند انقلاب که مورد تهاجم دشمنان قرار گرفته بود، محافظت می کرد، وی یه امر امام امت (ره) به عضویت نهاد بسیج مستضعفین درآمد و با شروع جنگ تحمیلی داوطلبانه به جبهه رفت و 2 بار به منطقه ی «سرپل ذهاب» اعزام شد. او جوانی متعهد، کوشا و هدفمند بود و از روحیه ای پاک و بی آلایش برخوردار بود. به تکالیف و فرایض دینی خیلی اهمیت می داد، مادرش در این خصوص می فرماید: « شهید اکثراً در سر سجده های نمازش، گریه می کرد، رکوعها و سجده هایش طولانی بود. وقتی که امام در بستر بیماری بود و اعلام کردند برای شفای امام یک روز روزه بگیرید، او یک هفته روزه گرفت».
خلاصه، با تعهدی که نسبت به امام در خود احساس می کرد،
ماندن در پشت جبهه را جایز نمی دانست. به همین دلیل برای بار سوم، داوطلبانه به
جبهه های نبرد حق علیه باطل اعزام شد تا بهای دلدادگی به مولایش حسین (ع) را
بپردازد و می دانست که بهشت را به بها می دهند نه بهانه، سرانجام در تاریخ چهارم خرداد 1361 و جبهه «کوشک»، این وعده محقق می شود و دعوت معبودش را عاشقانه پاسخ می
دهد و جانش را تقدیم حضرت دوست می کند.برادر وی علی اکبر مازنی نیز به شهادت رسیده است.
فرازی از وصیت نامه شهید :
«ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیاء عند ربهم یرزقون»
بار خدایا تو شاهد باش که سرباز مهدیت، بخاطر تو و در راه تو به ندای حسین زمان لبیک گفتم، خدایا تو شاهد باشد اینکه من در این راه، قدم نهاده ام برای یاری حسین زمان است. خدایا تو را به حق خون سرخ 72 تن شهدا صدراسلام، قسمت میدهیم، که در این راه، که قدم نهاده ام، ما را به راه راست هدایت بفرما و پیروز توأم با شهادت را نصیبمان فرا.
در صورت شهادت به آرزوی خودم که آرزوی هر فرد مسلمان است، رسیده ام. شهادت آنقدر ارزش دارد که امام چهارم (ع) در وسایل الشیعه می فرمایند که : «ما من قطره احب الی الله عزوجل، من قطره دم فی سبیل الله». آری، حال که می بایست ما بمیریم، چه مردنی از این بهتر.
امام علی ابن ابیطالب در نهج البلاغه می فرمایند : لنا حق فان اعطیناه و الا کبنا اعجاز الابل و ان طال السری، آری ما را حقی است، اگر دارند، پس چه بهتر و الا ما حقمان را می گیریم، چه در این راه، راههای طولانی و درازی را بپیمائیم و چه در سرمای سخت زمستان غرب کشور باشد و چه گرمای سخت و سوزان تابستان جنوب باشد. خوب، راه حق گرفتاری دارد و این حق از ماست که حتماً باید از کلیه ابر قدرتها بگیریم.
ای خواهران، با حفظ حجاب اسلامی، زینب گونه باشید و فرزندانتان را چنان تربیت کنید که در آینده بتوانید انتقام گیرندگان حق من و هزاران شهید دیگر باشند و همچون زینب(س)، پیام رساننده ی خون سرخ شهیدان باشند.
درسهایتان را بخوانید و خود را مجهز کنید برای فتح فلسطین عزیز، تا آخرین نفس، راهمان را که همان راه اسلام و امام است، ادامه دهید.
منبع : پرونده فرهنگی شهدا / معاونت فرهنگی و اموراجتماعی