«شهید علیرضا کیال» از زندگی تا شهادت+عکس
از تولد تا شهادت
علیرضا کیال دربیست و هشتم اسفند ماه سال 1367 در شهر بشرویه واقع در استان خراسان جنوبی و از توابع شهرستان فردوس دیده به جهان گشود. او در خانواده ای مذهبی و بسیارفرهنگی پرورش یافت. پدر نعمت اله نام داشت. وقتی علیرضا به سن 4 سالگی می رسد پدر به رحمت خدا می رود.
علیرضا پس از اخذ دیپلم تصمیم می گیرد که در
نظام(ارتش)مشغول به کار شود. وی بسیار مهربان و فداکار و فهمیده و باغیرت و بامحبت
و روشنفکری مسلمان و باسواد و باهوش بود. افراد خانواده وی به همدیگر و دیگران
احترام می گذاشتند. آنها با هم بسیار صمیمی بودند و آنقدر با استعداد بودند که با
یک حرف یک شعر می سرودند.
وی
پس از قبولی در امتحان ورودی دانشگاه افسری مشغول به تحصیل گردید. بعد ازآن در
مسافرتی که علیرضا برای زیارت امام رضا(ع) مشرف شده بود در مسافرخانه با دختری به
نام سیده حوریه حسینی آشنا می شود که به همراه خانواده و فامیل در آنجا اقامت
داشت.
علیرضا که با پسرعمو و فامیل سیده حوریه دوست شده بود از آنها آدرس منزل دختر را گرفته و پس از بازگشت با موافقت خانواده خویش در 25 خرداد ماه 1365 به خواستگاری می رود. بعد از آشنایی دو خانواده این دو از طریق نامه با اطلاع خانواده در ارتباط بودند. در نامه ای که علیرضا برای سیده حوریه می فرستاد به تمام خانواده و فامیل و دوستان وی سلام می رساند.
او سیده حوریه و خانواده و اقوام وی را بسیار دوست می داشت و در عوض خانواده سیده حوریه نیز او را بسیار دوست داشته و به وی احترام می گذاشتند. علیرضا به همسر خود گفته بود : من آرزو داشتم که با دختری سیده ازدواج کنم که بعد از مرگ در آن دنیا با حضرت فاطمه زهرا(س) محرم باشم. سرانجام آنها پس از 2 سال آشنایی ابتدا صیغه و سپس عقد کردند.
پس از عقد در دیدار آخر علیرضا به سیده حوریه گفت : به همراه من بیا.سیده حوریه گفت : من خجالت می کشم الان به جبهه نرو. علیرضا گفت : این دلیل نمی شود که هر کسی که نامزد یا همسر و فرزند دارد به جبهه نرود پس چه کسی باید برود. من به خاطر دفاع از میهن و ناموس و قرآن و اسلام به جبهه می روم. شما سیده هستید و من و خانواده ام و اقوام باید به شما به خاطر جدتان احترام بگذاریم.
وی بسیار به انقلاب و اسلام علاقه مند و فردی کاملاً انقلابی بود. او از طریق لشگر 77 خراسان جنوبی به جبهه اعزام و پس از مجاهدتی صادقانه بدون رفتن به مرخصی در بیست و دوم تیر ماه 1367 با اصابت تیر به قلب و بمباران شیمیایی به درجه رفیع شهادت نائل گردید. خبر شهادت وی را دوست سرباز وی به خانواده رساند.
او به دلیل اینکه شیمیایی شده بود قابل شناسایی نبود پیکر وی به شهر بندرگز فرستاده شد و بدون اینکه همسرش او را ببیند او را به مشهد انتقال داده و در شهرستان فردوس در شهر بشرویه تشییع و با حلقه ازدواج در دست در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپردند.
روحش شاد و یادش گرامی باد.
منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره هنری، اسناد و انتشارات