چرا امام جعفر صادق (ع) رییس مذهب شیعه نام گرفت؟
نوید شاهد گلستان؛ لقب رییس مذهب شیعه، بدین جهت برای امام ششم شیعیان شهرت یافت که معارف شیعی در دوران ایشان و در سایه تعالیم حضرتش، فرصت انتشار یافت.
دلیل اینکه مذهب شیعه را مذهب جعفری خواندهاند چیست؟
ابتدا اینکه باید این موضوع را مد نظر داشته باشیم که همه امامان شیعه برای اسلام و خلق خدا خدمت کردند. در این راه زحمات طاقت فرسایی را متحمل شدند. زحمات در قالبهای مختلف، مانند قیام، صلح، سکوت و فعالیتهای سیاسی و فرهنگی ظهور نمود.
علت اینکه به مذهب ما "مذهب جعفری "گفته میشود، این نیست که امامان دیگر برای اسلام خدمت نکردهاند، بلکه سبب نامیده شدن آن است که دوره زندگی امام صادق(ع) مصادف بود با اواخر حکومت امویان و اوایل خلافت عباسیان. به سبب درگیریها و اختلافاتی که میان این دو خاندان به وجود آمده بود، فرصت خوبی برای فعالیتهای فرهنگی پدید آمد که امام صادق(ع) از آن بهره گرفت و شیعه را توسعه داد. امام با تشکیل حلقات درس و تبیین معارف و مبانی تشیع، به نشر و تبلیغ اسلام پرداخت. روایات بسیار زیادی را بیان فرمود. به همین جهت حیات مجددی در کالبد شیعه دمیده شد. معارف و احکام شیعه بیش از هر زمانی مطرح گردید. نظم و ترتیب خاص و ارزندهای به شیعه داده شد. بدین جهت این مذهب را به امام جعفر صادق منسوب مینمایند. زیرا علاوه بر تحکیم مبانی آن، عمده احادیث این مذهب- نسبت به امامان دیگر - از این امام بزرگوار نقل شده است.
در مجلس درس ایشان هزاران تن شرکت میکردند. برخی از آنان مانند ابوحنفیه، مالک بن انس، جابر بن حیان و زرارة بن اعین، از ارکان و بزرگان اهل سنت و شیعه به شمار میآمدند.
مرحوم جعفرشهیدی می نویسد:" آن که در اخبار فقه شیعه تتبع کند، خواهد دید روایتهای رسیده از امام صادق (ع) در مسائل مختلف فقهی و کلامی مجموعهای گسترده و متنوع است. برای همین است که مذهب شیعه را مذهب جعفری خواندهاند. گشایشی که در آغاز دهه سوم سده دوم هجری پدید آمد، موجب شد مردم آزادانهتر به امام صادق (ع) روی آورند. گشودن مشکلات فقهی و غیر فقهی را از او بخواهند... د. دانشمندان از هیچ یک از اهل بیت رسول خدا به مقدار آنچه از ابوعبدالله روایت دارند، نقل نکردهاند. هیچ یک از آنان متعلمان و شاگردانی به اندازه شاگردان او نداشتهاند. روایات هیچ یک از آنان برابر با روایتهای رسیده از او نیست. اصحاب حدیث نام راویان از او را چهار هزار تن نوشتهاند. نشانه آشکار امامت او خردها را حیران میکند و زبان مخالفان را از طعن لال میسازد. "
عصر امام صادق (ع) :
عصر امام صادق (ع ) یکی از طوفانیترین ادوار تاریخ اسلام است که از یک سواغتشاشها و انقلابهای پیاپی گروههای مختلف، به ویژه از طرف خونخواهان امام حسین (ع ) رخ میداد، که انقلاب "ابو سلمه" در کوفه و "ابو مسلم" در خراسان و ایران از مهمترین آنها بوده است . و همین انقلاب سرانجام حکومت شوم بنی امیه را برانداخت و مردم را از یوغ ستم و بیدادشان رها ساخت . لیکن سرانجام بنی عباس با تردستی و توطئه، بناحق از انقلاب بهره گرفته و حکومت و خلافت را تصاحب کردند. دوره انتقال حکومت هزار ماهه بنیامیه به بنیعباس طوفانیترین و پر هرج و مرج ترین دورانی بود که زندگی امام صادق (ع) را فراگرفته بود و از دیگر سو عصر آن حضرت، عصر برخورد مکتبها و ایدهئولوژیها و عصر تضاد افکار فلسفی و کلامی مختلف بود، که از برخورد ملتهای اسلام با مردم کشورهای فتح شده و نیز روابط مراکز اسلامی با دنیای خارج، به وجود آمده و در مسلمانان نیز شور و هیجانی برای فهمیدن و پژوهش پدید آورده بود.
عصری که کوچکترین کم کاری یا عدم بیداری و تحرک پاسدار راستین اسلام، یعنی امام (ع)، موجب نابودی دین و پوسیدگی تعلیمات حیاتبخش اسلام، هم از درون و هم از بیرون میشد.
اینجا بود که امام (ع) دشواری فراوان در پیش و مسؤولیت عظیم بر دوش داشت . پیشوای ششم در گیر و دار چنین بحرانی میبایست از یک سو به فکر نجات افکار توده مسلمان از الحاد و بیدینی و کفر و نیز مانع انحراف اصول و معارف اسلامی از مسیر راستین باشد، و از توجیهات غلط و وارونه دستورات دین به وسیله خلفای وقت جلوگیری کند.
احادیثی از امام جعفر صادق (ع) :
*برآوردن حوائج و نیازمندیهای مؤمن از هزار حجّ مقبول و آزادی هزار بنده و فرستادن هزار اسب مجهّز در راه خدا، بالاتر و والاتر است.
*اوّلین محاسبه انسان در پیشگاه خداوند پیرامون نماز است، پس اگر نمازش قبول شود بقیه عبادات و اعمالش نیز پذیرفته می گردد وگرنه مردود خواهد شد.
*هنگامی که چهار چیز در جامعه شایع و رایج گردد چهار نوع بلا و گرفتاری پدید آید:
چنانچه زنا رایج گردد زلزله ـ و مرگ ناگهانی ـ فراوان شود.
چنانچه زکات و خمسِ اموال پرداخت نشود حیوانات نابود شود.
اگر حاکمان جامعه و قُضات ستم و بی عدالتی نمایند باران ـ رحمت خداوند ـ نمی بارد.
و اگر اهل ذمّه تقویت شوند مشرکین بر مسلمین پیروز آیند.
*از دو مسلمان که به هم برخورد می کند آن که دیگری را بیشتر دوست دارد بهتر است.
*عاقل ترین مردم خوش خلق ترین آنهاست.