دانشجوی تعهد خدمتی جهاد سازندگی «شهید عبدالرضا حاجی کریمی»
نوید شاهد گلستان؛ شهادت در راه خداوند چیزی نیست که بتوان آن را با سنجش های بشری و انگیزه های مادی ارزیابی کرد.
عملیات مرصاد نام جنگ ایران و نیروهای منافقین است که خود را مجاهدین خلق می نامیدند.
در سال 1367 زمانی که دیگر عراق بهانه ایی برای جنگ با ایران نداشت و از طرف سازمان ملل مجبور به صلح با ایران شده بود نیروهای مجاهدین خلق با کمک گرفتن از ارتش عراق اخرین حرکت را به طرف ایران کردند و با تمام نیرو به ایران تاختند...
پس از چند روز درگیری درنهایت نیروهای ارتش ایران پیروز شدند و عملیات فروغ جاویدان که توسط سازمان مجاهدین خلق طرحریزی و اجرا شده بود عملاً با شکست روبرو شد و تعداد زیادی از نیروهای مهاجم در نبرد کشته شدند
در آن تاریخ نیروهای نظامی موسوم به سازمان مجاهدین خلق از تنگه پاتاق تا منطقه چهارزبر در ۳۴ کیلومتری کرمانشاه را با سرعت خیلی زیاد طی کردند. علت سرعت بالای حرکت ستونهای نظامی مجاهدین عدم حضور قوای نظامی در غرب کشور بود. به دلیل هجوم سنگین ارتش عراق به جبهه جنوب(استان خوزستان)بخش عمدهای از توان نظامی ایران در جبهههای جنوب غربی مشغول دفع تهاجم عراق بودند به همین دلیل عملاً در برابر حرکت ستونهای مجاهدین مقاومتی وجود نداشت. نیروهای ایران در جایی که نیروهایشان برتری نسبی داشت به کمین نشستند و در منطقه چهار زبر، با احداث تعدادی خاکریز و یک خط دفاعی مستحکم در انتظار ایشان بودند. یکی از گردانهای عملیاتی در این جبهه گردان مقداد از لشگر ۲۷ محمد رسول الله بود.
زندگی نامه شهید عملیات غرورآفرین «مرصاد»
نام و نام خانوادگی: شهید عبدالرضا حاجی کریمی
تاریخ تولد: یکم دی 1346
تاریخ شهادت: پنجم مرداد 1367
محل شهادت: جاده اسلام آباد
صاحب نظران و اندیشمندان سه رکن اساسی برای انقلاب اسلامی قائل شده اند، 1- ایمان به خداوند، 2- رهبری پیامبر گونه حضرت امام خمینی (ره)،3- حضور یکپارچه اقشار مختلف مردم. بدون شک یکی از مهمترین قشرهای فعال در بطن انقلاب، چه قبل و چه پس از پیروزی، دانشجویان مسلمان و مبارزی بودند که در کنار اشتغال به تحصیل علم و دانش به تزکیه و خودسازی می پرداختند و همیشه همراه و همدم امت. مسلمان تحت رهبری های پیرجماران بودند. اینان بویژه به لحاظ آگاهی و وظیفه مندی شان نسبت به مسائل جامعه و انقلاب نقش فعال و پویایی در صحنه های مختلف انقلاب و حفظ و صیانت از دستاوردهای آن در برابر توطئه های دشمنان شرق و غرب و ایادی داخلی اش داشتند. یکی از این دانشجویان فعال و خود ساخته شهید عبدالرضا (معروف به امیر) حاجی کریمی بود. اینک شرح حال او را به طور اجمال از زبان پدر بزرگوارش می خواندیم:
عبدالرضا در اول دی ماه 1346 در خانواده ای مذهبی در شهرستان علی آبادکتول متولد شد و تحصیلات ابتدایی را در دبستان علوی با موفقیت به پایان رساند و سپس دوره راهنمایی را پشت سر نهاد و بعد با علاقه ای که به رشته فنی و حرفه ای داشت. برای ادامه تحصیل وارد هنرستان این شهرستان گردید و در رشته عمران مشغول به تحصیل وارد مشغول به تحصیل شد. او در دوران هنرجویی امتیازاتی کسب کرد به طوری که در مسابقات استانی مقام اول را به دست آورد.
عبدالرضا پس از اخذ دیپلم عمران، و موفقیت در کنکور دانشگاه وارد دانشکده فنی و حرفه ای شماره 2 تهران شده و در رشته مورد علاقه اش به ادامه تحصیل پرداخت. پدرش درباره خصوصیات اخلاقی شهید می گوید: او از همان دوران کودکی بسیار مهربان بود.
و برای همگان خصوصاً برای پدر و مادرش احترام خاصی قایل بود. بسیار دلسوز و با محبت بود. و ضمن این که اشتغال به تحصیل داشت همیشه اوقات فراغت خود را صرف کمک و مساعدت به کارهایی که داشتیم می نمود و هیچگاه ما را تنها نگداشته و حتی ایام فراغت از دانشکده برای کمک به ما هفته ای 3 روز از تهران به گرگان می آمد.
و باز در رابطه با نحوه اعزام شدن عبدالرضا به جبهه های حق علیه باطل اظهار می دارد: وی در زمان دانشجویی، دانشجوی تعهد خدمتی جهاد سازندگی بود و در جهاد استان مرکزی فعالیت داشت: تا این که در اواخر سال 1366 با معرفی دانشکده به سوی مناطق جنگی غرب کشور ه قرارگاه نجف اشرف اعزام شد و پس از گذراندن دوران آموزشی، به استان ایلام اعزام گردید و در امور فرهنگی و جنگهای روانی به فعالیت مشغول شد که ضمن فعالیت های فرهنگی مسئول فرستنده 20 کیلو وات سیار را نیز بر عهده داشت (که هم تهیه کننده برنامه و هم مجری برنامه بود) تا این که در جریان حمله دشمن مهران فرستنده فوق از کار افتاد. شهید کریمی پس از حمله مهران به باختران (کرمانشاه) اعزام و در امور فرهنگی مشغول گردید تا زمانی که عملیات مرصاد شروع شده و نیروهای سپاه برای سرکوبی منافقین بسیج گشتند.
شهید کریمی با ایمان و تعهدی که نسبت به پاسداری از انقلاب اسلامی و نفرتی که نسبت به دشمنان کوردل خصوصاً منافقین داشت نمی توانست آرام بماند. لذا آنچه داشت در طبق اخلاص نهاد و فعالانه در این عملیات شرکت جست، که این زمان مقارن با مرداد سال 1367 و ماه ذیحجه وایام عید سعید قدیر خم بود. یعنی چند روز پس از پذیرش قعطنامه از سوی جمهوری اسلامی، که به علت بمباران شیمیایی دشمن در تاریخ پنجم مرداد 67 در جاده اسلام آباد به درجه رفیع شهادت نایل گشت.
پدرش می گوید:
خداوندا این امانت که به ما اهداء فرموده بود و با افتخار به راه اسلام و قرآن
تقدیم داشتم، او را با سالار شهیدان حسین بن علی(ع) محشور گرداند. (آمین)
منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره هنری، اسناد و انتشارات