این برهه از زمان، تکرار زمان حسین بن علی(ع) است/«شهید غلامرضا امیری»
يکشنبه, ۱۲ شهريور ۱۳۹۶ ساعت ۰۹:۵۴
ای عاشقان حسین(ع) ای عزاداران اباعبدالله الحسین ای دلباختگان طریقت حق، ای سینه زنان و زنجیر زنان فرزند علی (ع)، ای آنانی که در ایام محرم در برگزاری مراسم کوشش می کنید. بدانید امروز صدای حسین از جبهه ها بلند است خون حسین (ع) در کربلای ایران، ما را صدا می زند که برخیزید و آماده شوید.
نوید شاهد گلستان؛ عید قربان، روز ثبوت و اثبات عشق و تسلیم است. روزی است که انسان در برابر معشوق، هیچ بودن همه چیز را می پذیرد، خود و همه چیز را فدای او می کند و «تعبّد» را که نتیجه عرفان، شهود و دیدن یار است، به معرض دید می گذارد. امروز باید به گونه ای عمل کنیم و به نوعی از آزمایش و امتحان به درآییم که ابراهیم علیه السلام وار و اسماعیل علیه السلام وار عشق و تسلیم را به نمایش بگذاریم. امروز باید خاطره عشق و ایثار حضرت ابراهیم علیه السلام و حضرت اسماعیل علیه السلام و حضرت هاجر علیهاالسلام را تجدید کنیم. امروز باید معلوم شود که عشق و ایمان ما، در چه مرتبه ای و آروزی وصل در چه حدی است و تا چه اندازه ای به تعبد و تسلیم دست یافته ایم.
دانشجوی شهید غلامرضا امیری
از تولد تا شهادت؛
شهید غلامرضا امیری در مرداد 1340 در دشتی کلاته از توابع شهرستان بندرگز به دنیا آمد و در دامان خانواده ای متدین و زحمتکش رشد و نمو کرد. او همین طور که گل زندگیش شکوفا می شد، کم کم داشت دوران طفولیت را پشت سر می گذاشت تا اینکه به ودای علم گام نهاد. تحصیلاتش را از ابتدا تا انتها(متوسطه)، با موفقیت سپری کرد و موفق به اخذ مدرک دیپلم شد.
وی از آنجائی که تشنه ی آموختن بود، در آزمون تربیت معلم شرکت کرد و پذیرفته شد، زیرا می خواست رسالت انبیا را که همانا ساختن انسانهاست، دنبال نماید. تحصیلاتش را تا مرحله فوق دیپلم به اتمام رسانید و جهت اخذ مدرک کارشناسی این رشته، مجدداً در آزمون شرکت نمود که نهایتاً در دانشگاه تبریز پذیرفته شد.
و جوانی متواضع و بردبار بود، چرا که این دو ویژگی لازمه ی شغل معلمی است.
در سال 1361 به خدمت مقدس سربازی فراخوانده شد و در نیروی هوایی پل دختر انجام وظیفه نمود. در این هنگام که حملات نظامی رژیم بعثی به مرز و بوم میهن اسلامی به اوج خود رسیده بود، بر خود واجب دانست که در واحد نیروی زمینی خدمت کند. او بارها به مناطق مختلف جنگی اعزام شد و در عملیات : « مسلم بن عقیل» و « کربلای4» شرکت نمود و از خود رشادتها و ایثارگری های فراوان نشان داد تا اینکه سرانجام در دی ماه سال 1365 و منطقه ی عملیاتی کربلای 5 (پاسگاه زید) شهد شیرین شهادت را جانانه نوشید و به ملکوت اعلی پیوست.
فرازهایی از وصیت نامه شهید غلامرضا امیری
چگونه شکر خدای را به جای آوریم که در این موقعیت و زمانی واقع شدیم، به راستی کی متوجه خواهیم شد که این برهه از زمان، تکرار زمان حسین ابن علی(ع) است. ای عاشقان حسین(ع) ای عزاداران اباعبدالله الحسین ای دلباختگان طریقت حق، ای سینه زنان و زنجیر زنان فرزند علی (ع)، ای آنانی که در ایام محرم در برگزاری مراسم کوشش می کنید. بدانید امروز صدای حسین از جبهه ها بلند است خون حسین (ع) در کربلای ایران، ما را صدا می زند که برخیزید و آماده شوید و حرکت نمایید به سوی جبهه ها، آن جایی که جای جایش همان زمین کربلاست. امروز حضور در جبهه ها و پا به پای رزمندگان حرکت کردن و تمامی افکار خویش را در این راه بکار بردن و اهدا اموال جهت پیشبرد این مسیر همانا یاری نمودن و بودن با حسین (ع) در صحرای کربلا و حادثه ی عاشورا است.
ای امت شهید پرور، ایثارگری هایتان مورد تقدیر است، و انشاالله خدای سبحان قبول فرماید، اما استمرار این راه ضروری است. لحظه ای غفلت و درنگ جایز نیست و خدا ناکرده، نکند که به این خدمات خود مغرور شویم، زیرا توفیق انجام این خدمات از لطف و عنایت خداوند بزرگ به پدر گرامی و مادر عزیزم سلام عرض می کنم و مطالبی را نیز عرضه می دارم. ابتدا حلالیت می طلبم. به اینکه در طول مدت عمرم موجبات ناراحتی شما را فراهم کردم و تشکر می کنم که از ابتدای تولدم، حتی قبلش تا پایان سطوحی از تحصیلات و بعدش، زحمات زیادی را متحمل شدید که نتوانستم جبران این همه خوبیهایتان را بنمایم.
امیدوارم که مرا ببخشید، شاید بگوییم با وجودی که چند بار توفیق حضور در جبهه را داشتم، باز هم تصمیم به این کار گرفتم، باور بفرمایید پدر جان و مادر جان، من نیز چون همه ی جوانان ایران و همه ی افرادی که عاشق حسین و مرادم حسین (ع) هستند، بودن در جبهه را یک وظیفه ی اسلامی می دانسته و دوری از آن را برای خود، رنج آور می دانم.
زیرا گروهی از عزیزان، سالهای متوالی در جبهه اند به دور از خانواده و زندگانی مادی. اگر در این راه و در این گام توفیق شهادت را داشتم نگران این نباشید که فرزندی را از دست دادید. چرا که همه ی ما امانتی از خداییم و باید به سوی او باز گردیم.
مگر نه این است که انسان در مقابل مرگ تسلیم است. پس چه بهتر که این مرگ در راه خدا باشد و ما باید به هر وقت دعا نماییم. که خدایا ما را در بستر آرام ممیران. بلکه هنگام جهاد با ظالمین بمیران.
اگر به تاریخ اسلام نظاره اسلام نظاره کنیم. می بینیم که پیامبران، امامان ما در جهت اعتلای حق و اسلام با ظالمان مبارزه نمودند و چه مصیبتها را متحمل شدند و چه اسارتها دیدند و چه زحماتی تا بالاخره به ارزوی خود رسیدند و اگر ما ادعای پیروی از ائمه اطهار را داریم، باید اعمال و رفتارشان را در زندگی خود بکار ببریم که در این مسیر از خداوند بزرگ کمک می طلبیم.
به برادرانم سلام عرض می کنم و از آنها می خواهم که سربلند و خوشحال و همچنین هوشیار باشند. و به غیر از اسلام و قرآن که خیر و صلاح انسان در آن است به چیز دیگری نیندیشید و سعی نمایند که راه خدا را ترویج دهند و در این گام از بذل جان و مال دریغ نکنند. همچنین.
بچه ها را در جهت فراگیری احکام و معارف اسلامی تشویق نمایند و بیشتر مواظب رفتار و کرداشان باشند.
دانشجوی شهید غلامرضا امیری
از تولد تا شهادت؛
شهید غلامرضا امیری در مرداد 1340 در دشتی کلاته از توابع شهرستان بندرگز به دنیا آمد و در دامان خانواده ای متدین و زحمتکش رشد و نمو کرد. او همین طور که گل زندگیش شکوفا می شد، کم کم داشت دوران طفولیت را پشت سر می گذاشت تا اینکه به ودای علم گام نهاد. تحصیلاتش را از ابتدا تا انتها(متوسطه)، با موفقیت سپری کرد و موفق به اخذ مدرک دیپلم شد.
وی از آنجائی که تشنه ی آموختن بود، در آزمون تربیت معلم شرکت کرد و پذیرفته شد، زیرا می خواست رسالت انبیا را که همانا ساختن انسانهاست، دنبال نماید. تحصیلاتش را تا مرحله فوق دیپلم به اتمام رسانید و جهت اخذ مدرک کارشناسی این رشته، مجدداً در آزمون شرکت نمود که نهایتاً در دانشگاه تبریز پذیرفته شد.
و جوانی متواضع و بردبار بود، چرا که این دو ویژگی لازمه ی شغل معلمی است.
در سال 1361 به خدمت مقدس سربازی فراخوانده شد و در نیروی هوایی پل دختر انجام وظیفه نمود. در این هنگام که حملات نظامی رژیم بعثی به مرز و بوم میهن اسلامی به اوج خود رسیده بود، بر خود واجب دانست که در واحد نیروی زمینی خدمت کند. او بارها به مناطق مختلف جنگی اعزام شد و در عملیات : « مسلم بن عقیل» و « کربلای4» شرکت نمود و از خود رشادتها و ایثارگری های فراوان نشان داد تا اینکه سرانجام در دی ماه سال 1365 و منطقه ی عملیاتی کربلای 5 (پاسگاه زید) شهد شیرین شهادت را جانانه نوشید و به ملکوت اعلی پیوست.
فرازهایی از وصیت نامه شهید غلامرضا امیری
چگونه شکر خدای را به جای آوریم که در این موقعیت و زمانی واقع شدیم، به راستی کی متوجه خواهیم شد که این برهه از زمان، تکرار زمان حسین ابن علی(ع) است. ای عاشقان حسین(ع) ای عزاداران اباعبدالله الحسین ای دلباختگان طریقت حق، ای سینه زنان و زنجیر زنان فرزند علی (ع)، ای آنانی که در ایام محرم در برگزاری مراسم کوشش می کنید. بدانید امروز صدای حسین از جبهه ها بلند است خون حسین (ع) در کربلای ایران، ما را صدا می زند که برخیزید و آماده شوید و حرکت نمایید به سوی جبهه ها، آن جایی که جای جایش همان زمین کربلاست. امروز حضور در جبهه ها و پا به پای رزمندگان حرکت کردن و تمامی افکار خویش را در این راه بکار بردن و اهدا اموال جهت پیشبرد این مسیر همانا یاری نمودن و بودن با حسین (ع) در صحرای کربلا و حادثه ی عاشورا است.
ای امت شهید پرور، ایثارگری هایتان مورد تقدیر است، و انشاالله خدای سبحان قبول فرماید، اما استمرار این راه ضروری است. لحظه ای غفلت و درنگ جایز نیست و خدا ناکرده، نکند که به این خدمات خود مغرور شویم، زیرا توفیق انجام این خدمات از لطف و عنایت خداوند بزرگ به پدر گرامی و مادر عزیزم سلام عرض می کنم و مطالبی را نیز عرضه می دارم. ابتدا حلالیت می طلبم. به اینکه در طول مدت عمرم موجبات ناراحتی شما را فراهم کردم و تشکر می کنم که از ابتدای تولدم، حتی قبلش تا پایان سطوحی از تحصیلات و بعدش، زحمات زیادی را متحمل شدید که نتوانستم جبران این همه خوبیهایتان را بنمایم.
امیدوارم که مرا ببخشید، شاید بگوییم با وجودی که چند بار توفیق حضور در جبهه را داشتم، باز هم تصمیم به این کار گرفتم، باور بفرمایید پدر جان و مادر جان، من نیز چون همه ی جوانان ایران و همه ی افرادی که عاشق حسین و مرادم حسین (ع) هستند، بودن در جبهه را یک وظیفه ی اسلامی می دانسته و دوری از آن را برای خود، رنج آور می دانم.
زیرا گروهی از عزیزان، سالهای متوالی در جبهه اند به دور از خانواده و زندگانی مادی. اگر در این راه و در این گام توفیق شهادت را داشتم نگران این نباشید که فرزندی را از دست دادید. چرا که همه ی ما امانتی از خداییم و باید به سوی او باز گردیم.
مگر نه این است که انسان در مقابل مرگ تسلیم است. پس چه بهتر که این مرگ در راه خدا باشد و ما باید به هر وقت دعا نماییم. که خدایا ما را در بستر آرام ممیران. بلکه هنگام جهاد با ظالمین بمیران.
اگر به تاریخ اسلام نظاره اسلام نظاره کنیم. می بینیم که پیامبران، امامان ما در جهت اعتلای حق و اسلام با ظالمان مبارزه نمودند و چه مصیبتها را متحمل شدند و چه اسارتها دیدند و چه زحماتی تا بالاخره به ارزوی خود رسیدند و اگر ما ادعای پیروی از ائمه اطهار را داریم، باید اعمال و رفتارشان را در زندگی خود بکار ببریم که در این مسیر از خداوند بزرگ کمک می طلبیم.
به برادرانم سلام عرض می کنم و از آنها می خواهم که سربلند و خوشحال و همچنین هوشیار باشند. و به غیر از اسلام و قرآن که خیر و صلاح انسان در آن است به چیز دیگری نیندیشید و سعی نمایند که راه خدا را ترویج دهند و در این گام از بذل جان و مال دریغ نکنند. همچنین.
بچه ها را در جهت فراگیری احکام و معارف اسلامی تشویق نمایند و بیشتر مواظب رفتار و کرداشان باشند.
منبع: پرونده فرهنگی شهدا/ اداره هنری، اسناد و انتشارات
نظر شما