«شهیدحسن محمدعلیخانی»؛ همواره پایدار به عشق خدا و امام زندگی کنید

نوید شاهد گلستان؛ جوانان و نوجوانان دانش آموز در پیروزی انقلاب اسلامی و هشت سال دفاع مقدس نقش برجسته و تعیین کننده ای داشته و با طلایه داری در جبهه ها و تقدیم بیش از ۳۶۰۰۰ شهید و هزاران جانباز و آزاده در طول دوران جنگ تحمیلی دین خود را به اسلام و انقلاب اسلامی به خوبی ادا نمودند. 

شهید نوجوان حسن محمدعلیخانی در دومین روز فروردین در فصل زیبا و شوق انگیز بهار در سال 1346 در خانواده ای مستضعف و مذهبی در یکی از روستاهای توابع گرگان به نام سلطان آباد پا به عرصه وجود گذاشت.

او اولین فرزند خانواده بود و تولدش شور و نشاطی وصف ناشدنی به خانواده اش ارزانی داشت.
شهید در سن هفت سالگی برای فراگیری علم و دانایی به دبستان پا نهاد ، علاقه ی خاص آن بزرگوار به کتاب و درس، سبب شد که دوران ابتدایی را با نمرات عالی ممتاز به اتمام برساند و سپس وارد مقطع راهنمایی شود. از آنجا که در روستای زادگاهش یعنی سلطان آباد، مدرسه راهنمایی نبود، شهید بزرگوار، دوران راهنمایی را در روستای همجوار یعنی آلوکلاته به تحصیل مشغول شد. وی سختی های دوران تحصیل را به جان خریدار بود، و هیچ گاه شکوه و شکایتی از خود نشان نمی داد.


آخرین مدرک تحصیلی شهید،  سال سوم راهنمایی بود که در سال تحصیلی 61-60 آن را در مدرسه راهنمایی انقلاب آلوکلاته می گذراند.از دوران راهنمایی عاشق انقلاب و امام خمینی (ره) بود، و طبق فرمان امام در بسیج محل ثبت نام نمود. ایشان ضمن درس خواندن فعالیت های متعدد و فراوانی نیز در بسیج داشت. رفتار و کردار شهید به قدری نیکو وپسندیده بود که همه او را دوست داشتند و به او عشق می ورزیدند.

شهید حسن محمدعلیخانی در مراسم معنوی و عبادی، خصوصاً مراسم سوگواری سید و سالار شهیدان فعالیتی چشمگیر و وصف ناشدنی داشت. ایشان در انجام فرایض دینی همچون نماز و روزه و قرائت قرآن بسیار جدی و مقید بود. حسن در ابعاد مختلف زندگی ممتاز، سرشناس و سرزبان همگان و خانواده اش بود.

شهید بعدا از انجام دوره های آموزش نظامی در شهریور سال 61 از طریق بسیج سپاه گرگان به جبهه رفت و در جبهه ی جنوب به عنوان آر پی جی زن اعزام گردید. اومانند سرداران بزرگ سپاه ، دلیر، شجاع و از خود گذشته بود. بانک تکبیر او هرگز قطع نمی شد. سرانجام در مصاف با مزدوران بعثی در منطقه موسیان در تاریخ 12/8/1361 بر اثر اصابت تیر مستقیم به قلبش به نداس حق لبیک گفت و جام شهادت را نوشید.


خاطره: ( از زبان حسن محمد علیخانی برادر شهید)

شهید بزرگوار در زمان تحصیل، مسافت طولانی بین خانه تا مدرسه را طی می کرد. از این بابت هیچ گاه خستگی بر چهره ی پاک و معصومش راه نمی یافت، تا خدای ناکرده، والدینش از این جهت ناراحت شوند، پس از اتمام مدرسه به کشاورزی می پرداخت و به پدر و مادرش کمک می نمود. او با آنکه عاشق شهادت و شیفته ی جهاد و مبارزه بود، نام نویسی و اعزام به جبهه را در فصل کشاورزی به خاطر کمک به پدر و مادر جایز نمی دانست، لذا بعد از اتمام کارهای کشاورزی به جبهه اعزام شد و به آرزویش که وصال محبوب بود، رسید.

از سخنان شهید بزرگوار حسن محمدعلیخانی:

با خدا باشید ... میدان را برای دشمن خالی نکنید، به امر امام گوش فرا دهید. مانند مردم کوفه نباشید، امام را تنها نگذارید.
همواره به فرمان امام باشید، تا خداوند یار و یاورتان باشد.
عمرتان پر نور و عشقتان جاوید باد.
همواره پایدار به عشق خدا و امام زندگی کنید.
عمرتان الهی، زندگی تان پیامبری، مرگتان عاشقی ترین وصال باشد.