معرفی شهید دانش آموز در آستانه ماه مهر(8)
بدانید که آگاهانه در این راه قدم نهاده ام، زیرا خون سرخ شهیدان از هابیل تا حسین (ع) و از حسین (ع) تا شهدای جنوب و غرب صدایم می زنند که چرا نشسته ای. ما در عصری زندگی می کنیم که ظلم سراسر جهان را فرا گرفته است، باید جانفشانی کنیم.
نوید شاهد گلستان؛ جوانان و نوجوانان دانش آموز در پیروزی انقلاب اسلامی و هشت سال دفاع مقدس نقش برجسته و تعیین کننده ای داشته و با طلایه داری در جبهه ها و تقدیم بیش از ۳۶۰۰۰ شهید و هزاران جانباز و آزاده در طول دوران جنگ تحمیلی دین خود را به اسلام و انقلاب اسلامی به خوبی ادا نمودند.

یی

شهید عبداله عرب

نام پدر: عین اله

نام مادر: ظریفه عرب

تاریخ تولد: یکم فروردین 1348

تاریخ شهادت: دهم مرداد 1362

سن: 14 سال

محل شهادت: مهران

محل دفن: گلزار شهدای گالیکش

آشنایی با شهید :

شهید چهارده ساله عبداله عرب در اول فروردین 1348 به چهره ی بهاری و پر از شکوفه ی جهان چشم گشود. والدینش او را عبداله نامیدند تا عبد و ینده ای شایسته در پیشگاه خداوند متعال باشد.

خانواده ی عبداله از وضعیت اقتصادی مناسبی نداشتند. ولی در مقابل، ایمان، اخلاص و تدین بالایی بر محیط خانواده ی شهید حاکم بود. عبداله با سن کمی به والدینش در حد توان خویش کمک می کرد و تمام تلاشش این بود که باری را از دوش مشکلات خانواده بردارد.

یی

در سن هفت سالگی پا به دبستان زادگاهش نهاد و مقطع راهنمایی را تا پایان اول راهنمایی در سال تحصیلی 62-61 در مدرسه راهنمایی نور گالیکش پشت سر گذاشت.

او در درس هایش بسیار کوشا بود. سختی ها و مشکلات دوران تحصیل- اعم از مسافت های طولانی، فقر اقتصادی، نداشتن کمترین امکانات کوچکترین تأثیر منفی در روحیه ی عبداله ایجاد نکرد، بلکه بر صلابت و عزم عبداله در ادامه ی راه دشوار زندگی می افزود.

عبداله با وجود کمی سن در راهپیمایی های اوایل انقلاب حضوری فعال و چشمگیر داشت و شعار «مرگ بر شاه» را همواره مانند سرود فریاد می زد. عبداله ضمن تحصیل در اوقات فراغت به والدینش در کشاورزی کمک می نمود و همچنین با جهاد سازندگی به طور رایگان و جهت رضای خداوند و خدمت به مردم محروم- همکاری مستمری داشت. اخلاق نیک و پسندیده عبداله زبانزد خاص و عام بود و همه کسانی که عبداله را می شناختند او را از اعماق جان دوست داشتند.

یی

عبداله انسانی با گذشت بود. هرگز کینه ای از دوستان و آشنایان در دل نداشت و به همگان احترام می گذارد. او همچون فرشته ای معصوم بود که چون خورشیدی تابان در خانواده و محله اش می درخشید. اقوام و آشنایان با دیدن عظمت روح عبداله مشکلات و مسائل خویش را فراموش می کردند.گویی پیامبری کوچک بود که التیام بخش دردهای دردمندان به شمار می رفت.

عبداله در سن چهارده سالگی با شور و اشتیاق وصف ناشدنی برای دفاع از اسلام و سرزمین مقدس ایران، عاشقانه و آگاهانه از طریق بسیج شهرستان مینودشت در خرداد 1362 قدم به جبهه ها گذاشت و نهایتاً در مرداد سال 1361 در جبهه مهران توسط دشمنان بعثی به آرزوی خویش که پوشیدن لباس سرخ شهادت بود، نایل آمد. عبداله با شهادتش همچون خورشیدی گشت که هرگز خاموش نخواهد شد.

فرازی از وصیت نامه شهید عبداله عرب؛

... مادر آن تربتی که به دهان پسرت گذاشتی از کدامین خاک بود؟ آیا این تربت پاک حسین (ع) نبود؟ و تو با زبان بی زبانی، نگفتی لبیک یا حسین (ع) لبیک یا حسین. پسرم را برای تو بزرگ می کنم، که ادامه دهنده ی راه اسلام عزیز باشد و حال، حسین زمان؛ ما را به فریاد رسی جد بزرگوارش می خواند، ما هم فریاد برآوردیم، لبیک یا روح الله.

یی

... بدانید که آگاهانه در این راه قدم نهاده ام، زیرا خون سرخ شهیدان از هابیل تا حسین (ع) و از حسین (ع) تا شهدای جنوب و غرب صدایم می زنند که چرا نشسته ای. ما در عصری زندگی می کنیم که ظلم سراسر جهان را فرا گرفته است، باید جانفشانی کنیم.

... پدر جان، این درس را حسین (ع) به ما آموخته است که مرگ در راه خدا را بر زندگی ذلت بار ترجیح دهیم.

منبع: پرونده فرهنگی شهدا/ اداره هنری، اسناد و انتشارات استان گلستان
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده