«شهید حجت اله رمضانی»؛ صاحب ما «مهدی» خواهد آمد...
يکشنبه, ۱۶ مهر ۱۳۹۶ ساعت ۱۳:۵۹
برادران عزیز؛ از شما می خواهم که در راه ما شهیدان را که همان راه اسلام است ادامه دهید و امام را تنها نگذارید و همچون کوه استوار و محکم و پایدار باشید که سرانجام حق بر باطل پیروز است و صاحب ما «مهدی» خواهد آمد و انتقام خون ما را خواهد گرفت.
نوید شاهد گلستان؛ شهید حجت اله رمضانی/ يکم فروردين1346 ، در روستاي چهارده از توابع شهرستان كردكوي به دنيا آمد. پدرش نصرت الله و مادرش مهرنگار نام داشت. تا دوم متوسطه درس خواند. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور يافت. شانزدهم مهر 1366 ، در سومار هنگام درگيري با نيروهاي عراقي بر اثر اصابت تركش به سر، شهيد شد. مزار او در گلزار شهداي شهرستان زادگاهش قرار دارد.
فرازهایی از وصیت نامه شهید حجت اله رمضانی
وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ
در مکتب اسلام هر مسلمانی موظف است وصیت نامه ای از خود بر جای بگذارد، البته تا اینجا که یادم هست چندین وصیت نامه نوشتم که متاسفانه به جبهه نرفتم و سعادت جبهه رفتن را نداشتم و حالا با یاد خدا به جبه میروم، تا خدا از من راضی شود. من جانم را در راه اعتلای اسلام و استقلال میهن اسلامی فدا میکنم، چون ما باید خونها بدهیم تا حقانیت اسلام را ثابت کنیم.
سلام بر امام خمینی این ولی فقیه این قامت ایستاده که مانند جدش حسین در برابر ظلم و ستم مستکبران و قدرتهای بزرگ ایستاده است و یک قدم به عقب بر نمی گردد.
خوشا به حال آنانکه زندگیشان برای خداست، مرگشان در راه خداست، خوشا به حال آنانکه جز راه خدا راهی ندارند و جز ذکر او یادی.
«خدایا به جبهه نبرد حق علیه باطل آمده ام تا جان خود را بفروشم امیدوارم که خریدار جان من تو باشی نه کسی دیگر» خدایا حالا که در این راه گام برداشته ام و بار سخن به سوی تو آمده ام تو را به حق محمد(ص) و آلش قسم میدهم که مرا دیگر زنده به خاک و خانه و کاشانه ام برنگردان و دلم می خواهد که در آخرین لحظه های زندگیم، بدنم و جسمم آغشته به خون، در راه تو باشد و در راه تو باشم نه چیز دیگر.
خدایا تو شاهد باش که من در این راه کورکورانه قدم برنداشته ام و از روزی که تو را به یگانگی شناختم و در قلبم جرقه ای از ایمان پدیدار شد و از همه چیز گذاشتم.
برادران عزیز؛ از شما می خواهم که در راه ما شهیدان را که همان راه اسلام است ادامه دهید و امام را تنها نگذارید و همچون کوه استوار و محکم و پایدار باشید که سرانجام حق بر باطل پیروز است و صاحب ما «مهدی» خواهد آمد و انتقام خون ما را خواهد گرفت.
خدایا ای کاش هزاران جان داشتم تا بخاطر تو و در راه امام خمینی که همان راه اسلام عزیز است میدادم. و اما ای برادران و ای خواهران با تشکیل دادن جلسات مذهبی ایمان خود را محکم کنید و تقوا را پیشه خود کنید.
و اما پدر و مادر عزیز هر پدر و مادری آرزو دارد که فرزندشان نزد خودشان باشند و از آنها جدا نشوید ولی بدانید که امروز باید آرزوهای ما جهت دیگری پیدا کند و آن تقویت اسلام باشد.
وقتیکه پای مسئولیت الهی پیش می آید، خودتان هم باید قبول داشته باشید که دستور خداوند اجرا شود. اگر شهادت نصیب می شد آن کتابها را به کتابخانه ها بدهید.
منبع: پرونده فرهنگی شهدا/ اداره هنری، اسناد و انتشارات استان گلستان
فرازهایی از وصیت نامه شهید حجت اله رمضانی
وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ
هرگز كسانى را كه در راه خدا كشته شده اند مرده مپندار بلكه زنده اند كه نزد پروردگارشان روزى داده مى شوند
در مکتب اسلام هر مسلمانی موظف است وصیت نامه ای از خود بر جای بگذارد، البته تا اینجا که یادم هست چندین وصیت نامه نوشتم که متاسفانه به جبهه نرفتم و سعادت جبهه رفتن را نداشتم و حالا با یاد خدا به جبه میروم، تا خدا از من راضی شود. من جانم را در راه اعتلای اسلام و استقلال میهن اسلامی فدا میکنم، چون ما باید خونها بدهیم تا حقانیت اسلام را ثابت کنیم.
سلام بر امام خمینی این ولی فقیه این قامت ایستاده که مانند جدش حسین در برابر ظلم و ستم مستکبران و قدرتهای بزرگ ایستاده است و یک قدم به عقب بر نمی گردد.
خوشا به حال آنانکه زندگیشان برای خداست، مرگشان در راه خداست، خوشا به حال آنانکه جز راه خدا راهی ندارند و جز ذکر او یادی.
«خدایا به جبهه نبرد حق علیه باطل آمده ام تا جان خود را بفروشم امیدوارم که خریدار جان من تو باشی نه کسی دیگر» خدایا حالا که در این راه گام برداشته ام و بار سخن به سوی تو آمده ام تو را به حق محمد(ص) و آلش قسم میدهم که مرا دیگر زنده به خاک و خانه و کاشانه ام برنگردان و دلم می خواهد که در آخرین لحظه های زندگیم، بدنم و جسمم آغشته به خون، در راه تو باشد و در راه تو باشم نه چیز دیگر.
خدایا تو شاهد باش که من در این راه کورکورانه قدم برنداشته ام و از روزی که تو را به یگانگی شناختم و در قلبم جرقه ای از ایمان پدیدار شد و از همه چیز گذاشتم.
برادران عزیز؛ از شما می خواهم که در راه ما شهیدان را که همان راه اسلام است ادامه دهید و امام را تنها نگذارید و همچون کوه استوار و محکم و پایدار باشید که سرانجام حق بر باطل پیروز است و صاحب ما «مهدی» خواهد آمد و انتقام خون ما را خواهد گرفت.
خدایا ای کاش هزاران جان داشتم تا بخاطر تو و در راه امام خمینی که همان راه اسلام عزیز است میدادم. و اما ای برادران و ای خواهران با تشکیل دادن جلسات مذهبی ایمان خود را محکم کنید و تقوا را پیشه خود کنید.
و اما پدر و مادر عزیز هر پدر و مادری آرزو دارد که فرزندشان نزد خودشان باشند و از آنها جدا نشوید ولی بدانید که امروز باید آرزوهای ما جهت دیگری پیدا کند و آن تقویت اسلام باشد.
وقتیکه پای مسئولیت الهی پیش می آید، خودتان هم باید قبول داشته باشید که دستور خداوند اجرا شود. اگر شهادت نصیب می شد آن کتابها را به کتابخانه ها بدهید.
منبع: پرونده فرهنگی شهدا/ اداره هنری، اسناد و انتشارات استان گلستان
نظر شما