«شهید عباس شیبانی بخش اول»؛ مناجات شهید در وصیت نامه اش... +دستخط شهید
تاملی بر زندگی نامه شهید عباس شیبانی بخش اول
شهيد عباس شيباني بخش اول فرزند محمد علي شيباني در تابستان سال 1330 در خانواده اي مذهبي و زحمت كش و مستضعف در روستاي جهان بخش يكي از روستاهاي زابل ديده به جهان گشود.
و دوران تحصيل ابتدائي خود را در همان روستا با موفقيت سپري نمود ، خانواد ه بخاطر مشكلات اقليمي و خشك سالي سيستان در سال 1338 به استر آباد ( گلستان فعلي ) روستاي كنگوز مهاجرت و به شغل كارگري و كشاورزي بر روي زمين هاي مردم پرداخت شهيد عباس فردي متدين و مذهبي و داراي صداي زيبائي بود كه در سوگ ائمه اطهار ( ع ) مرثيه سرائي مي كرد و قرآن را با لحن و صوت زيبائي قرائت مي كرد.
شهيد بيشتر اوقات فراغتش را به كمك والدين در كار كشاورزي مي پرداخت ، با اوج گيري راهپيمائيها و تظاهرات در منطقه در بيشتر تظاهرات شركت و به كارهاي تبليغاتي و پخش عكس هاي امام خميني را انجام مي داد در سال 1348 جهت خدمت سربازي و پاسداري از حريم ميهن به سربازي فراخوانده شد.
كه بعد از فراگيري آموزش هاي نظامي به نيروي هوائي منتقل كه بعد از اتمام اين دوران به آغوش گرم خانواده برگشت ، به پيشنهاد پدر و مادر سنت پيامبر ازدواج را در پيش گرفت كه حدود دو سال از ازدواج گذشت بود كه ايران اسلامي و انقلاب نوپاي مورد تهاجم ارتش عراق قرار گرفت.
كه او به همراه بردار در سال 1359 جهت ياري رساندن رزمندگان اسلام به جبهه اعزام شد بنا گفته مادر جون دو تا از فرزندان همزمان روانه جبهه مي شدند من خيلي ناراحت بود و نمي خواستم كه آنها اعزام شوند ، كه شهيد عباس به من دلداري و من را سفارش به تقوي و صبر مي كرد و مي گفت مادر جان ما مي رويم به جبهه تا انتقام خون امام حسين ( ع ) و سيلي خوردن مادرش را از كافران بگيريم و اگر روزي لياقت شهيد شدن نصيب من شد شما زينب گونه باشيد و گريه و زاري نكنيد كه دشمنان با ديدن گريه شما شاد مي شوند.
شهيد در جبهه كارهاي تداركاتي و مسعول بود و براي رزمندگان غذا مي برد كه سرانجام اين دلاور در سوم آبان سال 1359 بر اثر جراعات وارده در منطقه از ناحيه پا بشدت مجروح كه خودش با چفيه محل زخم را مي بندد كه بر اثر خونريزي شديد بدرجه شهادت مي رسد و پيكر پاكش ضمن تشييع جنازه در گلزار شهداي امام زاده الازمن به خاك سپرده شد ياد و نامش مستدام باد.
فرازی از وصیت نامه شهید عباس شیبانی بخشی اول
به نام خداوند بخشنده مهربان
درود بیکران بر خداوند یکتا که به ما جان داد تا فدای ایران کنیم. سلام بر پیغمبران گرامی بویژه پیامبر بزرگ اسلام که مرا به راه راست و مرگ شرافتمندانه رهبری فرمودند ما سربازان ایرانی که برای نگهداری میهن ارجمند در این محل گرد آمده ایم، با دل پاک رو بروی درگاه ایزد توانام آورده و از استان او خواستاریم.
پروردگارا فرو شکوه ما را جاویدان بدار، پروردگار را ما را به نگهدار تا جوشش کیانی توانا دار، پرودگار را پرچم سه رنگ ما را بر افراشتند. پرودگارا کسان و هم میهنان ما را توانا دار، پروردگار را جان باختگان راه میهن را آمرزیده دار.