«شهید شعبانعلی روشن دل»؛ راهم راه، امام حسین(ع) و دیگر امامان است +عکس

نوید شاهد گلستان؛ شهید شعبانعلی روشن دل/ يكم فروردين1341 ، در روستاي سالكينده از توابع شهرستان كردكوي به دنيا آمد. پدرش عليجان، كشاورز بود و مادرش كلثوم نام داشت. تا پايان دوره راهنمايي درس خواند. او نيز كشاورزي ميكرد. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور يافت. دوازدهم آبان 1361 ، در موسيان هنگام درگيري با نيروهاي عراقي بر اثر اصابت تركش به سر، شهيد شد. مزار او در گلزار شهداي زادگاهش واقع است.

فرازی از وصیت نامه شهید شعبانعلی روشن دل

با سلام و درود بر روح شهیدان اسلام و انقلاب اسلامی ایران و شهیدان صدراسلام که برای بر پا شدن حکومت الله در جهان جان خویش را فدای مکتب اسلام کردند. روحشان شاد.

با سلام و درود به رزمندگان که شب و روز در جبهه ها فداکاری و جانبازی می کنند و به خاطر آزاد ساختن خاک ایران عزیزمان از دست بعثیان کافر مشغول مبارزه با صدام آمریکائی هستند.

با سلام فراوان به رهبر کبیر انقلاب امام خمینی و ملت شهید پرور ایران که شب و روز از مال گرفته تا جان خویش را فدای انقلاب و اسلام و قرآن کردند و چنان فرزندان رشیدی تربیت کردند که به یاری اسلام و قرآن شتافتند.

به نام خداوند یکتا وصیت نامه ام را شروع می کنم؛ من سرباز وظیفه شعبانعلی روشندل فرزند علی جان روشندل که خدمت مقدس سربازی را زیر پرچم الله مشغول خدمت به اسلام و قرآن هستم.

و از خداوند یکتا می خواهم تمام انسانها را به راه راست هدایت کند، وقتی آموزشی بودم، وقتی می خواستند ما را اعزام به جبهه کنند وقتی شنیدم که ما می خواهیم به جبهه برویم.

آنقدر و خوشحال شدم که ازشون می خواستم پرواز کنم، چون بخاطر هدفم آمدم برای جبهه و می دانستم با چه کسی می خواهم بجنگم این کاملاً برای من روشن بود.

این یک وظیفه انسانی و اسلامی هر فرد ایرانی است که بخاطر تحقق دادن، اسلام به جهان و آزاد ساختن خاک کشور اسلامی خوبی از دست این بعثیها متجاوزگر غرب یعنی صدام آمریکائی با آنها مبارزه کند و ایران را از دست این بعثیها نجات دهد.

تا بتواند بهتر انقلابی را در جهان صادر کند، بقول امام ایران را گورستان بعثیهای کافر می کنیم و آنها را به زباله دان تاریخ می فرستیم.

چند کلمه با پدر و مادر مهربانم صحبت می کنم؛ وقتی من شهید شدم، شما لباس سیاه نپوشید و ماتم نگیرید به کوری چشم دشمنان داخلی و خارجی که شده خوشحال باشید.

چون فرزند شما راهش را انتخاب کرده، آری راه امام حسین و امامان دیگر است. چون با افتخار کشته شده است. پدر جان؛ شما برای من خیلی زحمت کشیده اید و هم اکنون نوبت من است که برای شما کار کنم ولی می بینم جنگ بین اسلام و کفر است، این وظیفه همه مسلمانها که به موقع به یاری اسلام و قرآن بروند و اسلام را نجات دهند، چون اسلام احتیاج به خون ما مسلمانها دارد.

برادر جان؛ عملیات نزدیک است و ما به سوی کربلای عزیز حرکت می کنیم اگر من شهید شدم، راه مرا ادامه دهید و این شعر را بروی سنگ مزارم بنویسید؛

آنکس که تو را شناخت جان را چه کند / فرزند و عیان و خانمان را چه کند

دیوانه کنی هر دو جهانی بخش / دیوانه تو هر دو جهان را چه کند

والسلام علیکم و رحمت الله برکاته/ موفق و پیروز باشید/ یکم آبان 1361/ سرباز وظیفه عباسعلی روشندل