«شهید جعفر شهابی»؛ وظیفه ما در مقابل دشمنان اسلام چیست؟+دستخط شهید
وصیت نامه پر بار از شهید جعفر شهابی
إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذينَ يُقاتِلونَ في سَبيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُم بُنيانٌ مَرصوصٌ
خداوند کسانی را دوست میدارد که در راه او پیکار میکنند گوئی بنایی آهنیناند!
مکتبی که شهادت دارد، اسارت ندارد.«امام خمینی»
به نام خدا و بادرود و سلام به رهبر کبیر انقلاب و مرجع اعلم شیعیان جهان و امید مستضعفان عالم و با سلام و درود به شهیدان از صدراسلام تاکنون که با خون سرخشان صفحات تاریخ را رنگین نمودند و درخت اسلام را آبیاری نموده اند.
و با درود فراوان بر سنگرنشینان جبهه های نبرد حق علیه باطل که هر روز حماسه ای نو می آفرینند.
و با سلام بر سما امت حزب الله و همیشه بیدار در صحنه که به حق ثابت نمودید که کشور امام زمانی تشکیل داده اید.
اینجانب جعفر شهابی وصیت خود را چنین شروع میکنم؛ البته سروران محترم باید بدانید که اینجانب قابل آن نیستم که برای شما پیامی بفرستم، چون خود شما پیامی از خون شهدا هستیدو آنچه را میگویم فقط به عنوان خواسته این حقیر می باشد.
امت حزب الله شما خود میدانید که ما در چه موقعی از زمان قرار داریم و وضع اسلام چگونه است و وظیفه ما در میان چیست؟ و باید چه بکنیم تا توانسته باشیم دین خود را نسبت به اسلام و خون شهدا ادا کرده باشیم.
در حالی ملت مظلوم ما بعد از قرنها تحمل اختناق و بودن در زیر چکمه های غارتگران میخواهید تنها در زیر پرچم «لا اله لا الله » زندگی کند.
و قوانین اسلام بر او حاکم باشد، نه زور و ستم غرب و شرق ابر جنایتکاران برای نابودی این ملت هر روز نقشه های خائنانه و بیشرمانه که قدرت نوشتن آن را ندارد، طرح ریزی میکنند و یکی از حیله های آنها حمله ور نمودن صدام یزید کافر به جان این امت نو ظهور بود تا مگر بدینوسیله بتوانند جان خود را از مهلکه نجات دهند.
و به غارتگری خود چند صباحی ادامه دهند، البته لازم به تذکر است که آمریکا و روسیه و تمام ابر جنایتکاران در مقابل خود را نمی بینند، بلکه آنچه آنها را تهدید می نماید.
و آنچه به عنوان یک دژ محکم در مقابل استعمارگری آنها وجود دارد، اسلام است. اما فریاد می زنیم: که مگر فرزندان اسلام مرده اند؟ مگر قرآن کتاب آسمانی ما چیست؟ مگر ما پیرو راه علی(ع) نیستیم؟ مگر ما پویندگان راه حسین نداریم (نیستیم)؟ مگر درس شهادت در مکتب ما نیست؟ و مگر ما امام زمان (عج) نداریم؟
پس نباید هیچ هراسیبه خود راه دهیم، هر گاه که احساس تنهائی و غربت در دنیا نمودیم به یاد آریم که آنها با ما در ستیز نیستند، بلکه با خدا میجنگند که خدا میداند با آنها چطور رفتار می کند.
و البته که حبود خود را پیروزی می گرداند، اگر چه کشته شویم، و چه بکشیم در هر صورت پیروزی از آن ماست. اما از خدا بی خبرام جنایتکاران را نمی دانند نه هرگز می دانستند هر گریهچنین ذلتی تن درصد در نمی دانند که باعث سرنگوئی خودشان گردند.
و شما ای جوانان و ای غیور مردان اسلاک با هر چه که در توان دارید، به سوی جبهه ها بشتابید و در لشکر امام زمان (عج) ثبت نام نمائید و چنانچه که در قبل می رزمیدید چنان با کفار ستیز نمائید که جوابگوی خدا، شهدا و کودکان کوچک و مادران پیر و همسران جوان آنها باشید.
شما عزیزان در پشت جبهه همواره در فکر یتیمان و مادران و همسران شهدا باشید که خدای ناکرده احساس غربت ننمایند. ملت حزب الهی حلقه به گوش آنها در داخل هم با تمام توان خویش کورکورانه دست به اعمالی که قدرت بیان آن را دارم میزنید.
اما ای از خدا بی خبران به هوش آئید و بدانید که با ریختن خون هر یک از ملت ما به دست شما در دل ما کینه ای نسبت به شما می افتد و در بین ما وحدت استوارتر می گرد.
و تا وقتی که این سلاح در بین امت ما باشد (سلاح وحدت) ملت ما هرگز آسیبی نخواهد دید و مورد تهدید هیچ قدرتی نخواهد گرفت.
و چنان ملتی و امتی همیشه گوش به فرمان مرجع و رهبر خود می باشد، شما همیشه و همواره جهت طول عمر مرجع اعلم و رهبر خود و ظهور مهدی (عج) دعا نمائید که در اسلام دعا خیلی تأثیر دارد.
مخصوصاً ثنای کسانی که مورد لطف خداوند هستند و یک سفارش به کلیه برادران و خواهران انجمنهای اسلامی و مخصوصاً انجمن اسلام نومل که همواره در راه اسلام قدم بردارید و تنها برای رضای خدا که رضایت بندگان اوست.
قدم شهید چنان در برخوردهایتان خاضع باشید، همچون محمد(ص) که از بلای دیوان بروی نازنینش خاک میریختند و چنان مهربان باشید.
همچون او که بچه های کوچک را بر دوش می گرفت و بازی مینمودند و با آنها که قابل اصلاح نیستند، چنان کنید که علی(ع) در میدان جنگ مینمود.
و شما ای پدر و مادر مهربانم امیدوارم که مرا ببخشید از اینکه نتوانستم در طول عمرم جواب زحمات و الطاف شما را بدهم از خدای بزرگ میخواهم که به شما صبر و استقامت عطا فرماید تا در فراتم نگریید.
و هیچگونه ناراحتی در خود راه ندهید، بلکه باید خیلی خوشحال باشید که من به مهمانی خدا رفته ام، (اگر خداوند مرا بپذیرد) من امانتی بیش در دست شما نبوده ام و دیر یا زود می بایست می رفتم پس چه بهتر که خود به استقبال شهادت رفتم.
وصیت نامه پر بار شهید جعفر شهابی؛
در فراقم لباس سیاه هیچ کس حق ندارد بپوشد و از تمام دوستانم میخواهم که هرگز برایم گریه نکنند.
در مجلسم زیاد خرج نکنید و در عوض به جبهه ها کمک کنید و سپاه هیچگونه کمکی به خانواده ام نکند و اکر خواست کمکی نماید. در اختیار برادران وزن داداش و برادر و خواهر زاده های عزیزم معذرت می خواهم که نتوانستم برای آنها برادر خوبی باشم.
و مرا در گورستان روستای نومل دفن کنید و از دوستان عزیزم تقاضا دارم که اگر توانستند در مزارم مجلس دعای کمیل برقرار نمایند و از خدا برای من پوزش و عفو گناهان بخواهند.
خدایا، خدایا، تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار/ هم مرجعی هم رهبری خمینی/ اعلم تر از هر مرجعی خمینی
برادر حقیر شما/ جعفر شهابی/ بیست مهر 1361
منبع: پرونده فرهنگی شهدا/ اداره هنری، اسناد و انتشارات استان گلستان