نگاهی به زندگی نامه ؛«شهید عبداله حیدرپور» در سالروز شهادت
پنجشنبه, ۲۵ آبان ۱۳۹۶ ساعت ۲۱:۵۳
شهید عبداله حیدرپور فرزند اسداله در 5 خرداد 1343 در روستای یساقی از توابع شهرستان کردکوی در خانواده ای بسیار مذهبی متولد شد پدرش از راه کشاورزی مخارج خانواده خود را تامین می نمود...
نوید شاهد گلستان؛هویت شهید پلاک وی نیست هویت شهید خون جاری بر پیشانی اوست که تقدیر آن در عهد الست بر پیشانی او می درخشد .
آشنایی با شهید
شهید عبداله حیدرپور فرزند اسداله در 5 خرداد 1343 در روستای یساقی از توابع شهرستان کردکوی در خانواده ای بسیار مذهبی متولد شد پدرش از راه کشاورزی مخارج خانواده خود را تامین می نمود.
و مادرش زنی بسیار پاک و مهربان و خانه دار بود آنها از لحاظ اقتصادی در حد متوسط جامعه آن زمان بودند عبداله دوران کودکی را در این خانواده با صفا باخوبی و خوشی سپری نمود تا به سن هفت سالگی رسید به همراه مادر به مدرسه ابتدایی روستای یساقی رفت و ثبت نام نمود و دوران راهنمایی را نیز درهمان روستا سپری نمود او درسش خوب بود و به تحصیل علم و دانش علاقه داشت.
او دراوقات بیکاری بعد از تمام شدن کلاس سرزمین کشاورزی شان می رفت و به پدرش کمک می نمود اوکم کم بزرگ شده و به دوران نوجوانی رسید از لحاظ اخلاقی فردی بسیار صبور و جوانی خوش برخورد بود گاهی هم در اوقات بیکاری وقتش را باخواندن دعا و قرآن وهمچنین کتابهای دینی ومذهبی می گذراند.
از طرفی به ورزشهای از جمله فوتبال و والیبال علاقه ای وافر داشت تا اینکه به سن جوانی رسید هنوز موقع خدمت سربازی او نرسیده بود که درس و مشق را رها کرده و در کادر سپاه ثبت نام کرد ومشغول دفاع از کشورش شد چندماهی که در آنجا بود سپس از طریق همین ارگان عازم جبهه های حق علیه باطل شد .
او برای رفتن به جبهه هدفی جز دفاع از کشور ایران و سرزمین اسلامیان نداشت او می گفت باید دست به دست هم دهیم تا کشورمان به دست بیگانگان نیفتد پیرو خط امام بود و هر وقت به مرخصی می آمد.
به اطرافیان می گفت امام را دوست بدارید و پیرو خط او باشید و درهیچ شرایطی او را تنها نگذارید زیاد از شهید و شهادت صحبت می کرد گویی به دلش الهام شده بود که اونیز به شهادت خواهد رسید و آرزویی نیز جز آن نداشت به خواندن نماز اول وقت عادت داشت و اگر شرایط مهیا بود حتما به مسجد رفته و نمازش را با جماعت می خواند تا اینکه پس از رشادتها و دلیریهای بسیار توانسته بود.
به اطرافیان می گفت امام را دوست بدارید و پیرو خط او باشید و درهیچ شرایطی او را تنها نگذارید زیاد از شهید و شهادت صحبت می کرد گویی به دلش الهام شده بود که اونیز به شهادت خواهد رسید و آرزویی نیز جز آن نداشت به خواندن نماز اول وقت عادت داشت و اگر شرایط مهیا بود حتما به مسجد رفته و نمازش را با جماعت می خواند تا اینکه پس از رشادتها و دلیریهای بسیار توانسته بود.
سمت مسئول دسته را نیز کسب کند اما چندی نگذشت که درتاریخ بیست و پنجم ابان 1361 درمنطقه موسیان بر اثر اصابت تیر مستقیم به دست راست و قلبش به آرزوی دیرینه اش که همانا شهادت بود رسید پیکر مطهرش را پس از تشییع جنازه ای با شکوه در روستای یساقی به خاک سپردند .
روحش شاد و يادش گرامي باد
منبع: پرونده فرهنگی شهدا/ اداره هنری، اسناد و انتشارات استان گلستان 
نظر شما
