سیره پژوهشی «شهید عسگر سدنی»+عکس
آشنایی با شهید
بار دیگر آسمان ایران اسلامی از نور وجود مردی بزرگ و انتخاب شده به خود بالید. زیرا آینده ای پاک و روشن انتظارش را می کشید. سوم خرداد ماه سال 1349 خانه علی اصغر و رقیه خانم بار دیگر با آمدن نوزادی که همه اش خیر و برکت بود نورانی تر از همیشه شده بود.
عسگر سدنی مردی است که تاریخ شهادت به وجود او افتخار می کرد و هم اکنون نیز افتخار می کند. روزها و سالها از پی هم گذشت و زمانی رسید که عسگر آماده آموختن علم و دانش می شد.
او خوب می دانست که برای خدمت کردن به کشور و مردمش باید به تحصیل علم بپردازد تا وسیله ای شود که او را به جایگاه همیشگی اش برساند.
او آمده بود تا چند صباحی با خاکیان همراه شود و راه و رسم خوب زندگی کردن را با عملش نشان دهد. عسگر همچون بسیاری دیگر، در هفت سالگی به مدرسه انوری سدن رفت و سخت مشغول تحصیل شد و دوره ابتدایی را در سال 1361 به معدل خوب به پایان رسانید.
و دوره راهنمایی را نیز در مدرسه ی راهنمایی دانش به پایان برد و دوره متوسطه را در دبیرستان شهید رجایی مشغول به تحصیل شد و رشته علوم انسانی را برای ادامه تحصیل انتخاب کرد و بعد از میان رشته های علوم انسانی رشته اقتصاد اجتماعی را برگزید.
و سرانجام در سال تحصیلی 70-69 موفق به گرفتن دیپلم شد و او همیشه باغ را بهترین مکان برای درس خواندن می دانست و از این کار لذت فراوان می برد.
عسگر موفق شد مدرک فنی را از آموزش و پرورش در زمینه تعمیرات تلویزیون دریافت نماید. عسگر پسری قانع بود و همیشه به چیزهایی که در اختیار داشت راضی بود و هیچگاه حسرت نداشته هایش را می خورد.
او از همان کودکی زیر سایه پدر و مادرش بزرگ شده بود. که تمام تلاششان در آوردن روزی حلال برای فرزندانشان بود. آنان با کار کردن بر روی زمینهای دیگران زندگی می گذرانند و خدا را شکر می کردند.
و این شکر و سپاس دائمی آنان، باعث شد تا در آن شرایط سخت مردانی آهنین همجون عسگر را پرورش دهند. عسگر هم هیچگاه نمی توانست لطف و زحمت پدر و مادرش را فرامو کند و دائماً و در همه حال به فکر آنان بود و سرانجام زمان آن رسیده بود که عسگر نیز همانند دیگر هم سالان خود خدمت مقدس سربازی را تجربه کند.
او هرگز از اینکه به سربازی برود ناراحت نبود بلکه آن را کاری مقدس می پنداشت ولیکن وضعیت نامساعد مالی او باعث شده بود که او نتواند با خیال راحت خود را به اتمام برساند، و این نگرانی دائماً همراهش بود و به دنبال راهی می گشت که مدت خدمت خود را بکاهد تا بلکه زودتر بتواند نزد خانواده برگردد و کمک حالشان شود.
بنابرین تصمیم گرفت به مهاباد برود و شرایط سخت را انتخاب کرد تا مدت دوره اش کمتر شود عسکر از طرف نیروی انتظامی به مهاباد آذربایجان عزیمت یافت و سختی ها را برای خدمت به خانواده به جان خرید.
و سرانجام در همانجا آخرین برگه های زندگی عسگر در حال ورق خوردن بود و زمان هجرت او از میان خاکیان به مکانی که برای رسیدن به آن به میان ما آمده بود، رسید.
عسگر پانزدهم دی ماه سال 1371 بر اثر انحراف و سقوط خودرو در پرتگاه در حین گشت زنی به درجه رفیع شهادت نائل شد و هم اکنون پیکر پاک این شهید بزرگوار در امامزاده عبدالله گرگان به خاک سپرده شده است.
روحش شاد و راهش پر رهرو باد
منبع: پرونده فرهنگی شهدا/ اداره هنری، اسناد و انتشارات استان گلستان