«شهید محمد باسط»؛ عزیزانم؛ خدمتگزار واقعی اسلام و انقلاب باشید
شهید محمد باسط / سی ام شهریور 1345، در شهرستان گرگان چشم به جهان گشود. پدرش محمود و مادرش جمیله نام داشت. دانش آموز دوم متوسطه در رشته اقتصاد بود. به عنوان بسیجی عازم جبهه شد. هفدهم دی 1361، در موسیان نیروهای عراقی به شهادت رسید. اثری از پیکرش به دست نیامد.
فرازهایی از وصیت نامه شهید محمد باسط
با سلام و درود به رهبر کبیر انقلاب و تمام شهیدان راه اسلام و سلام به خانواده عزیزم، وصیت نامه خود را آغاز می کنم. اکنون که این وصیت را مینویسم از هر لحظه با ایزد متعال نزدیکترم و میخواهم مانند فرشته به سوی معبود پرواز کنم.
امیدوارم که شهادت من باعث شود که من راه آنها را ادامه دهم تا به هدف مقدس خود برسم. پدر و مادر عزیزم! از شما خواهش میکنم که قدر رهبر عزیز را بدانید و همیشه او را دعا کنید و همیشه خدمتگزار واقعی اسلام و انقلاب باشید. همچنانکه همینطور هستید.
پدر و مادر عزیزم؛ به حال من دعا کنید تا شاید خداوند گناهان من را ببخشد و مرا مورد رحمت و مرحمت خویش قرار دهد. از شما خواهش میکنم خانه را چراغانی کنید، طوری که فکر کنند در خانه عروسی برگزار شده است.
ملتی که هزار سال بر شهادت شهیدش بگرید و متأسف شود و آه و ناله سر دهد ناچار ملتی زبون و بی دست و پا فرار کن از معرکه بار میاید.
ولی ملتی که هزار سال و هر هزار سال شهادت شهیدش را جشن میگیرد خواه ناخواه ملتی قوی و نیرومند و فداکار می گردد، پس به خاطر شهادت شهیدتان عزاداری نکنید بلکه جشن بگیرید، همچنانکه امام بخاطر پسرش گریه نکرد و بدانید که شهادت افتخار هر کس نمی شود.
اگر شهید شدم، چشمانم را باز بگذارید تا دشمنان نگویند با چشمان بسته شهید شد. اگر شهید شدم دستهایم را باز بگذارید تا دشمنان بدانند که به خاطر پول شهید نشدم.
بلکه به عشق به در راه خدا شهید شدم. اگر شهید شدم دهانم را باز بگذارید تا دشمنان بدانند با فریاد «الله اکبر، خمینی رهبر» شهید شدم.
در آخر از پدر و مادر عزیزم می خواهم که از گناهان من در گذرید و به حال من دعا کنید، شاید بوسیله دعاهای شما خداوند مرا ببخشد.
منبع: پرونده فرهنگی شهدا/ اداره هنری، اسناد و انتشارات استان گلستان