نامه های شهید بهرامقلی صادقلو
به گزارش نوید شاهد گلستان: «شهید بهرامقلی صادقلو»، سی و یکم تیر1340، در شهرستان رامیان به دنیا آمد. پدرش «علیقلی»، دهقان بود و مادرش «زبیده»، نام داشت. دانشجوی دوره کاردانی بود. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. یکم دی ماه1362، با سمت آرپی جی زن در پنجوین عراق بر اثر اصابت ترکش به سر، صورت و سینه، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش قرار دارد.
خدمت برادر عزيز و گرامي و زن برادر مهربانم:
با درود و سلام بر حضرت مهدي موعود امام زمان ولي عصر عج و با درود بر حضرت امام خميني رهبر انقلاب اسلامي و خط دهنده به تمام مسلمين جهان حاضر و اميد مستضعفان و با سلام به يار و ياور و دو بازوي پر قدرت امام «آيت الله منتظري» و «ايت الله مشکيني». با درود و سلام فراوان به رزمندگان اسلام در تمام جبهه هاي حق عليه باطل و با درود و سلام بر شهيدان از شهيدان صدر اسلام تا کنون با سلام بر تمام مجروحين و معلولين انقلاب اسلامي ايران و با اجازه تمام از خانواده شهدا نامه ناقابلم را مي نويسم.
سلام عليکم، پس از عرض سلام سلامتي شما را از درگاه خداوند متعال خواهان و خواستارم و اميدوارم در سايه پرودگار حال شما خوب بوده باشد. از تمامي بلایا، محفوظ بوده باشید و در خدمتگزاري به اسلام موفق و مويد بوده باشيد.
اگرچه از راه هاي دور و از پشت کوههاي سر به فلک کشيده و از پس رودهاي پر جوش و خروش کشيده شده و پشت جاده هاي متلاطم و پشت جاده هاي پر پيچ و خم و از شبها و روزها پر برکت الهي احوال برادر حقيرتان را خواسته باشيد، بحمد الله و در سياه خداوند خالق دو عالم پروردگار انس و جان حالم خوب بوده و به دعا گويي شما و امام زمان و رزمندگان اسلام مشغول مي باشم.
آري برادر عزيزهم اکنون که اين نامه را مي نويسم نزديکي هاي اذان صبح مي باشد. در داخل سنگر در کنار بيسيم نشسته ام و از ساعت 3 نصف شب تا 6صبح نوبت نگهباني من در کنار بيسيم مي باشد.
اميدوارم که خداوند خدمت ما را در جبهه ما قبول کند انشا الله. البته اينجاوقت اذان نزديک يک ساعت از تهران فرق مي کند و در حدود نزديکي هاي 6صبح اذان صبح مي باشد. آري برادر جان نامه پر مهر و محبت شما به دست من رسيد و از رسيدن آن خيلي خوشحال و مسرور شدم، که من اولا اينکه حاوي سلامتي شما بوده و ثانيا خوشحالي من در اين بود که نامه ناقابلم بدست شما رسيده است و آنرا به خانوداده مان از طريق تلفن خبر داده بوديد.
اکنون اين نامه را مي نويسم تمام خاطراتي که با شما بوده ام و زحمات بي دريغي يکي پس از ديگري از جلوي چشمانم همچون پرده سيما رژه مي رود و من نميدانم که چگونه از زحمات شما سپاس و قدرداني کنم. باز هم از اينکه اين همه زحمت را تحمل نموده ايد اميدوارم که خداوند بشما اجري عظيم عنايت فرمايد. سلام ما به خانواده مان برسانيد سلام مرا به همه دوستان و آشنايان برسانيد.
منبع: معاونت فرهنگی و آموزشی بنیاد شهید گلستان/ پرونده فرهنگی شهدا